به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، روزنامه لبناني السفير در يادداشتي به قلم عبدالله بو حبيب نوشت: در كشورهاي عربي معمولاً شنيده مي شود كه اسرائيل با طرح يا موضع آمريكا مخالفت كرد، امري كه به عنوان مثال در سال 2010 روي داد زماني كه باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا خواستار توقف شهرك سازي شد اما اسرائيل آن را رد كرد.
همچنين اسرائيل دربحران مصر ازحكومت كنوني و فرماندهان نظامي حمايت مي كند درحالي كه آمريكا با سياست سركوبي كه عليه اخوان المسلمين به كار گرفته شد، مخالفت كرد. بيشتر مردم عرب اعتقاد دارند كه اختلاف بين آمريكا و اسرائيل چيزي جز سرپوش گذاشتن به توطئه يا توزيع نقش بين خودشان نيست.
در بيشتر مواقع اختلاف ها بين آمريكا و اسرائيل واقعي است، اما راهبردي يا سرنوشت ساز نيست. از اين رو، اين اختلاف ها سبب جدايي بين آنها نمي شود و حتي روابطشان به سردي نمي گرايد. البته، بايد توجه داشت كه اختلاف هاي علني گاهي ممكن است نمايش باشد، اما هميشه چنين نيست.
در دهه کنونی اين اختلاف ها منحصر به اسرائيل و واشنگتن نيست، بلكه به عربستان سعودي نيز رسيده است. اهميت عربستان براي واشنگتن به ميزان اهميت اسرائيل است؛ به اين معنا كه زماني كه اسرائيل يا عربستان مورد تهديد قرار مي گيرند، آمريكا نيروهاي خود را به حركت در مي آورد. بنابراين، روابط رياض و واشنگتن نيز راهبردي است و بين دو كشور روابط منسجم و بسيار نزدیکی وجود دارد.
امروز، روابط عربستان و آمريكا اندكي به سردي گراييده است. دو كشور درباره تحولات مصر، بحرين و عراق اختلاف دارند، اما درباره فرايند صلح بين فلسطين و اسرائيل و نيز ايران توافق نظر دارند. البته، روابط سعودي- آمريكايي درباره بيشتر كشورهاي عرب و دوست آمريكا صدق نمي كند.
سياست عربستان سعودي را گروهي از نوادگان عبدالعزيز بن سعود، بنيانگذار سعودي به رهبري عبدالله پادشاه اين كشور تدوين مي كنند. بندر بن سلطان كه سال های طولاني از عمرش را درآمريكا سپري كرده، از جمله اين افراد است.
وي در ابتداي دهه آخر قرن گذشته به عنوان وابسته نظامي كشورش درآمريكا بود و توانست با زيركي كنگره آمريكا را قانع كند كه آمريكا هواپيماهاي آواكس را با وجود مخالفت اسرائيل، به رياض بدهد. اسرائيل در برای جلوگیری از این اقدام آمریکا، از ظرفيت همه سازمان هاي يهودي در آمريكا استفاده كرد، اما موفق نشد. بندر پس از آن به عنوان سفير عربستان در آمريكا منصوب شد.
پس از مدتي بندر توانست خود را به عنوان شريك تصميم گيري سياسي آمريكا درباره خاورميانه به جز اسرائيل و منافع آن تحميل كند. وي در زمان بوش پدر شريك تصميم گيري ها درباره منافع دو كشور در منطقه بود.
در ابتداي دوره ریاست جمهوری بیل كلينتون، به علت روابط تنگاتنگ بندر با خانواده بوش و نيز به اين علت كه وي به دو تلفن كلينتون پاسخ نداده بود، روابطش با كاخ سفيد مدتی به سردي گراييد. اما روابط او با بوش پسر نيز به قوت خود باقي ماند، به گونه اي كه وي يكي از مهم ترين تاثيرگذاران بر سياست هاي بوش پسر در جنگ ها و روابط آمريكا با منطقه - به جز اسرائيل- بود.
بنابراين، نگرش ها درباره بندر اين گونه بود كه وي روابط عميقي با واشنگتن دارد و اختلاف هاي دو كشور نيز در اين روابط تاثيرگذار نيست، امري كه در مسئله جنگ سوريه پيش از به كارگيري سلاح هاي شيميايي مشهود بود.
شايد در صورت موفقيت طرح روسيه درباره سوريه، اختلاف هاي آمريكا و عربستان نيز بار ديگر مطرح شود. طي دو سال اول جنگ عليه سوريه موضع آمريكا با قطر كه از اخوان المسلمين حمايت مي كرد هماهنگ بود، اما پس از اينكه بندر زمام امور دستگاه اطلاعاتي عربستان را برعهده گرفت مواضع آن تغيير كرد. همچنين نقش قطر نيز پس از كناره گيري حمد بن خلیفه آل ثانی و جایگزینی فرزندش در این سمت، كاهش يافت و بندر به هماهنگ سازي با آمريكا درباره جنگ با سوريه و نزديك كردن سياست دو كشور به يكديگر تلاش كرد.
اما پیشنهاد روسیه در خصوص نظارت بین المللی بر سلاح های شیمیایی سوریه، ممکن است بار دیگر اختلاف میان ریاض و واشنگتن را آشکار کند، زیرا در شرایطی که سعودی ها خواهان سرنگونی دولت سوریه هستند، اولویت اسرائیل، "کنترل" سلاح های شیمیایی در سوریه است.
پذیرش طرح روسیه از سوی آمریکا، اسرائیل را به موضع بی طرفی می کشاند، اما سعودی ها را خشمگین خواهد کرد، هرچند بعید است که اختلاف قابل توجهی پدید آورد، زیرا برای آمریکا، عربستان هم به اندازه اسرائیل در خاور میانه اهمیت دارد.