به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از دیپلماسی ایرانی: روسیه با موضعی راسخ و قدرت نظامی و اراده سیاسی قدرتمند خود وارد سرزمین سوریه شده است، به معنای دیگر روسیه همانند دهه پنجاه و شست قرن گذشته میلادی به خاورمیانه بازگشته است. روسیه بازگشته تا موازنه ای بر اوضاع خشن و سوزنده جنگ سرد بی سابقه ای که بر جهان عرب مستولی شده است، ایجاد کند. وضعیتی که حیات برخی کشورها را از ریشه تهدید می کند و امنیت ملی آنها را به مخاطره انداخته است. همه گزارش ها حاکی از آن است که ما در برابر نقشه جدیدی هستیم که هیچ کس جز ساکنان و مردم این منطقه هزینه آن را نمی پردازند، گویی قرار است آنها خواسته یا ناخواسته در یک موقعیت تاریخی ویژه قرار بگیرند.
تقریبا اطمینان حاصل شده است که قدرت های غربی به همراه روسیه به سوریه نیامده اند که ادعاهایی که بیان می کنند را عملی کنند، به ویژه در مساله مبارزه با داعش و حمایت از ملت سوریه در برابر کشتار و ویرانی که به جانشان افتاده است. بلکه همگی آمده اند تا نفوذ استراتژیکی برای خود بیابند، و از این جاست که خطر حقیقی نمایان می شود، ممکن است جنگ جهانی سومی به بهانه سرنگونی بشار اسد از قدرت یا جلوگیری از به راه افتادن حمام های خون روزانه که جان بی گناهان و بی دفاعان را می گیرد، در بیفتد. اما اکثرا در چنین مراحلی قدرت های بزرگ به توافق می رسند و مصالح و نقش ها را میان خود تقسیم می کنند همه را فراموش می کنند. حتی شعارهایی که در ابتدا می دادند را هم به دست فراموشی می گذارند. آن چه نگران کننده است، این است که سوریه به دو نوار شرقی، تحت نفوذ امریکا و ترکیه و غربی که سهم روسیه باشد، تقسیم شود.
ما باید نسبت به این رویکردها به هوش باشیم و آن را به مثابه زنگ خطری تصور کنیم. به ویژه که شاهدیم همه کلیدهای حل بحران های منطقه به دست قدرت های بزرگ و نمایندگان آنها در جامعه جهانی افتاده که به هیچ وجه نمی توان به نیت خیر آنها امید و اطمینان داشت. آنها برای طرح های خبیثانه خود سرپوش های خیالی مشروعیت می گذارند و کار خود را پیش می برند. مراجعه ای به تاریخ کنید، از عراق گرفته تا سودان و لیبی و یمن و الان سوریه، ببینید قدرت های بزرگ چه کرده اند. ببینید چه بر سر مردم آن کشورها آوردند. ایده تقسیم را هم ابتدا از سودان آغاز کردند و حالا رفته رفته می روند سناریوی آن را در کشورهای دیگر هم پیدا کنند. بهانه آن را هم دارند، اقلیت در کنار اکثریت نمی تواند زندگی کند. نکته تاسف آور این که معیار این اقلیت و اکثریت طایفه ای است. چه کسی بحث طایفه ای را در منطقه مطرح کرد؟ چه کسی بر آتش جنگ طایفه ای دمید؟ چه کسی به طایفه ها سلاح داد تا آنها به جان هم بیفتند؟ بحث شیعه – سنی نخستین بار از کجا آغاز شد؟ داعش، جبهه النصره، گردان شام و غیره را چه کسی به وجود آورد و حمایت کرد؟
تنفسی کوتاه: راستی چرا دنیای آزاد و قدرت های بزرگ مدعی حقوق بشر علیه تروریسم صهیونیستی که بی گناهان را می کشد و زمین های دیگران را غصب می کند، داعش اسرائیلی که دو روی یک سکه اند، کاری نمی کند؟