العالم - تحلیل روز
حضور جوانان در تظاهرات اخیر جالب توجه و متمایز است که احزاب و سندیکاها در ساماندهی آن نقشی نداشتند، این حضور به نوعی یک خروج غافلگیر کننده از عالم فضای مجازی به فضای واقعی است.
مردم اردن شانس خود را در دوره بهار عربی که جرقه آن در تونس زده شد و مصر، یمن، لیبی و برخی دیگر از کشورهای عربی را در نوردید آزمایش کردند؛ مطالبات آنان در آن زمان اصلاح وضع موجود بود و خواستار سرنگونی نظام نبودند.
به دستور پادشاه اردن (ملک عبدالله دوم) چند دولت تغییر کرد و اصلاحات و تغییراتی در برنامه های دولت (اردن) برای کنترل و مهار خشم تظاهرکنندگان رخ داد و برخی دیگر از کشورها از جمله عربستان سعودی از بیم آن که مبادا انقلاب مردمی، نظام ها و رژیم های پادشاهی را نیز فراگیرد و شعله های آن بیش از پیش گسترش یابد همانگونه که در میان برخی کشورها رخ داد کمک های زیادی به اردن کردند.
این بار نیز خروش مردم خشمگین و اعتراض آنان به قانون مالیات بردرآمد باعث دخالت و ورود فوری دربار و پادشاه اردن و برکناری «هانی الملقی» نخست وزیر این کشور برای مهار خشونت ها شد.
«عمر الرزاز» مامور تشکیل دولت جدید برای خروج از بحران و آغاز گفتگوی جدی و فوری با سندیکاها و نهادهای جامع مدنی برای دستیابی به تفاهم ملی در خصوص نظام مالیاتی شد و این یعنی این که پادشاه از تلاش برای تصویب و اجرای این قانون عدول نکرده و درصدد مطرح کردن دوباره آن است.
از سوی دیگر مردم خشمگین به اعتراضات پایان ندادند و تصمیم گرفتند در خیابان ها باقی بمانند تا تاکید کنند دولتمردان صرفا با عزل نخست وزیر و معرفی فردی دیگر برای تشکیل کابینه جدید نمی توانند آنان (معترضان) را دور بزنند به خصوص این که تصمیم مبنی بر پایان اعتراضات و تظاهرات دیگر در دست سندیکاها یا احزاب مخالف نیست بلکه در دست گروه زیادی از جوانانی است که تشکیلات حزبی ندارند بلکه مطالبات مشترکی آنان را یک جا جمع کرده است.
جوانان اردنی همچنین توانستند اعتماد نیروهای امنیتی را کسب کنند، وقتی هر دو گروه (جوانان و نیروهای امنیتی) احساس کردند قربانی فساد و سیاست های اقتصادی هستند که بر شهروند فشار می آورد و فرصت های داشتن یک زندگی کریمانه و شرافتمندانه را از آنان می گیرد.
این گروه از جوانان تظاهرات را از سیاسی کاری دور نگه داشتند و به گونه ای آن را مدیریت و ساماندهی کردند که بیانگر اعتراض به بحران اقتصادی و اجتماعی است که تنها به اردن محدود و محصور نمی شود، موضوعی که یادآور قیام های بهار عربی است، قیام هایی که جرقه خشم آن از «محمد بو عزیزی» دوره گرد تونسی زده شد.
قطعا هدف دولت اردن از تصویب قانون مالیات بردرآمد و افزایش بهای انرژی و مواد سوختی، جبران کسری بودجه چند میلیارد دلاری است تا بتواند شروط صندوق بین المللی پول را در خصوص اجرای اصلاحات اقتصادی به منظور دریافت وام از این صندوق محقق کند، تا بتواند اندکی از سنگینی و فشار کسری بودجه را کاهش دهد و مطالبات مردمی را در منطقه آشوبزده جنوب غرب آسیا از لحاظ سیاسی و اجتماعی محقق کند، منطقه ای که برخی بازیگران در صدد باز ترسیم آن و ایجاد خاورمیانه جدید هستند.
بسیاری معتقدند که تحولات اردن صرفا یک هیجان و نقطه جوش درخواست ها و مطالبات داخلی محض نیست، بلکه آن را با فشارهای سیاسی سنگین خارجی مرتبط می دانند که اردن برای اتخاذ مواضع و صف بندی های سیاسی هماهنگ و همسو با دیکته های آمریکا و اسرائیل در خصوص معامله قرن، مناقشه فلسطین، اوضاع جنوب سوریه و یا حمایت از محور سعودی – اماراتی به عنوان مثال در خصوص محاصره قطر و یا حمایت از تجاوز ائتلاف سعودی به یمن و یا دشمنی و خصومت ورزی با ترکیه و ایران در معرض آن قرار دارد.
پادشاه اردن به طور آشکار به کاهش کمک های خارجی به اردن اشاره کرد کمک هایی که هیچگاه رایگان نبوده بلکه اهرم ها و برگه های فشار بر کشوری است که در اسارت و بند معادلات سیاسی منطقه است.
اردن روزی که تصمیم گرفت در کنار صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق در جنگ با ایران بایستد و از اشغال کویت حمایت کند دچار اشتباه محاسباتی سیاسی شد، اردن حتی ملاحظاتی و محافظه کاری هایی در قبال حکومت عراق پس از صدام حسین داشت و نفت عراق را که با قیمت های ویژه و استثنایی صادر می شد مد نظر قرار نداد. سپس روی سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه حساب باز کرد کشوری که رگ اقتصادی اردن و گذرگاه زمینی آن به ترکیه و اروپا است اما اردن امروز می بیند که تکیه کردن و حساب باز کردن روی تحولات سوریه نیز آنچنان که باید دقیق نبوده است.
حضور پادشاه اردن در نشست فوق العاده سران سازمان همکاری اسلامی در ترکیه در واکنش به تصمیم آمریکا به انتقال سفارتش از تل آویو به قدس و تمایل این کشور به پایبندی به وصایت و سرپرستی دولت هاشمی اردن بر اوقاف اسلامی در قدس نیز به مذاق برخی خوش نیامده و خشم آنان را به همراه داشته است.
با توجه به این که کشورهای جنوب غرب آسیا با بحران های اقتصادی و اجتماعی مختلفی و در اندازه های متفاوتی دست به گریبان هستند و از سوی دیگر دولت ها برای جلوگیری از وقوع قیام های مردمی از طریق کسب رضایت مالی یا افزایش حمایت دولتی تلاش می کنند، کسانی که در کمین اردن بودند و فرصت طلبان فهمیدند که چگونه این زخم ناشی از بحران مالی و اقتصادی اردن را هدف قرار دهند و از طریق کاهش کمک ها یا توقف آن برای فشار بر بودجه و در تنگنا قرار دادن آن و کاهش ارائه خدمات رفاهی به شهروندان باعث وخیم تر شدن اوضاع در اردن شوند. کاری که باعث شد دولت اردن با تصویب قانون مالیات بر درآمد با هدف تامین منابع مالی بودجه فشار بر مردم را بیشتر کند و نتیجه آن خروج و خشم مردم علیه دولت و سیاست های آن شد.
چه بسا تماس های محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و محمد بن زاید ولیعهد امارات با پادشاه اردن کمی قبل از برکناری دولت الملقی بیانگر آن است که این کشور به حالت و وضعیت درخواست کمک یا عقب نشینی و عدول از مواضعش رسیده است البته اردنی ها با تجربه و خبرگی و توانمندی که دارند هرگز راضی نخواهند شد که سربازان شطرنجی در بازی منطقه ای شوند که رشته و سرنخ آن به دست تازه به دوران رسیده ها در عرصه سیاسی است و اردنی ها هرگز اجازه نخواهند داد که درد و رنج شان، اهرم چانه زنی و سازش آنان بر سر تصمیم مستقل شان باشد حال چه این بحران پایان یابد یا ادامه یابد.
مردم می پذیرند که با یک تکه نانی بسازند ولی هرگز قبول نمی کنند خود به کالایی برای فروش تبدیل شوند که هر کسی مبلغ بیشتری پرداخت در سبد و در لیست دارایی های آن قرار بگیرند.
احمد المقدادی