العالم – کشکول
در مسیر اردوگاه الیرموک، زمان احساس نمی شود، در وضعیتی قرار می گیری گویی که زمان پایانی ندارد، خودرو حرکت می کند اما انگار که بر روی قلب های صدها هزار نفر از فلسطینی هایی که در این اردوگاه زندگی کرده اند، حرکت می کند. همه این فلسطینی ها با امید و آرزوی بازگشت به سرزمین خود یعنی فلسطین است که می توانند زندگی کنند. این بدان معناست که همه آوارگان فلسطینی از زمان شروع مهاجرت و آوارگی خود تا به امروز، این اردوگاه را در حافظه خود دارند.
هر کسی که خیابان های اردوگاه الیرموک را قبل از جنگ تحمیلی علیه سوریه می شناسد، به خوبی می داند که همه ساکنان این اردوگاه، با ایده وطن جایگزین یا اسکان در سرزمین دیگر مخالف هستند و همین امر، بسیاری از رهبران این ملت مظلوم را برآن داشته است تا از آن جا به سوی فعالیت چریکی مسلحانه و با پشتیبانی عمده رهبران سوری حرکت کنند.
کمی که در داخل اردوگاه جلوتر می رویم ، خودرو متوقف می شود و فردی که همراه ما بود، اصرار کرد که ابتدا به مقبره الشهداء واقع در انتهای اردوگاه برویم، اما فاجعه بزرگ اینجاست که از مقبره شهدا و کسانی که در مقابل رژیم اسرائیل ایستادند و شهید شدند، جز خاطره چیزی باقی نمانده است.
همراه من با دستش به سمت چپ اشاره کرد و گفت : اینجا قبر فتحی الشقاقی است، به سرعت به آن سمت رفتم تا آنچه را که درخبرها درباره تخریب مقبره این شهید شنیده بودم، با چشمان خود ببینم، تنها بقایای سنگ مرمری را پیدا کردم که نام و تاریخ شهادت وی و شعار جنبش جهاد اسلامی بر روی آن نوشته شده بود. چند دقیقه ای تامل کردم، با خود اندیشیدم که در پی تلاش هایی که برای محو کامل تاریخ مبارزاتی فلسطین انجام می شود، چگونه می توانیم از راه محو آثار شهدا، حافظه فردی و گروهی خود را حفظ کنیم؟
چه تفکر مجرمانه ای در پس رفتار با ملت مظلوم فلسطین وجود دارد که در طول تاریخ ، چنین رفتاری با آن ها می شود. این تفکر، همان چیزی است که شهدای مقاومت را در مقبره های فلسطینی ها دفن می کند، این همان چیزی است که تکفیری ها را برای نابودی مقبره شهدا و به ویژه مسئولان آن ها می فرستد.
طبعاً، آنچه به ذهنت خطور می کند، درحالیکه مشغول خواندن فاتحه برای روح شهید الشقاقی هستی، به تو می گوید که تاریخ نمی میرد و کشته نمی شود و جنایتکاران تکفیری اعم از جبهه النصره و داعش و کسانی که وارد این اردوگاه شدند و درآن جا به اقدامات خرابکارانه روی آوردند، تفاوت زیادی با روش و رویکرد رژیمی که حامی آن هاست، ندارند، و یکی از علل حضور آن ها در این اردوگاه و ربودن این بخش از جنوب دمشق، نابود کردن حافظه فلسطین و پایان دادن به حضور آوارگان فلسطینی در نزدیک مرزهای وطنشان است، آن ها منازل و خانه ها را به طور کامل ویران کردند، مقبره ها را سوزاندند و تخریب کردند ، اما نگهبان این قبرستان می گوید که استخوان های شهدا، برای خاک اردوگاه یرموک آواز می خواند، همانطور که مادر برای کودکش آواز می خواند، اما آنچه مایه خوش بینی است، این است که اسامی شهرها و روستاهای فلسطین که زینت بخش خیابان های اردوگاه شده است، همچنان باقی است.
اردوگاه الیرموک، موزه ای واقعی برای مرحله انقلاب معاصر فلسطین به شمار می رود که سال 1965 شروع شد، و قبرستان اردوگاه، بخش ارزشمند آن به شمار می رود که شاهدی بر مرحله مبارزه پس از نکبه و حتی تا شروع انقلاب معاصرو پس از آن یعنی جنگ ترورها - که رژیم اسرائیل در مناطق مختلف این سرزمین آغاز کرد- تا تجاوز به لبنان درسال 1982 و پس از آن به شمار می رود وآنچه می توانیم به خاطر بیاوریم، راه پیمایی گسترده در مراسم تشییع پیکر شهید فتحی الشقاقی است که درآن روز به همراه شیخ احمد مهنا یکی از مهم ترین موسسان جنبش جهاد اسلامی و شیخ عبدالعزیز عوده ، رهبر معنوی این جنبش و برخی از رهبران این جنبش بودم.
در آن روز، ده ها هزار تن از فلسطینی ها و عرب ها و مسلمانان با شرکت در مراسم تشییع جنازه شهید فتحی الشقاقی ، خواهان انتقام از خون وی شدند.
در راس این افراد، سید حسن نصرالله ، دبیر کل حزب الله لبنان بود و مساله قابل توجه، حضور سید عباس الموسوی پدر شهید سید عباس الموسوی در مراسم تشییع بود.
مراسم تشییع پیکر شهید الشقاقی را به خوبی به خاطر می آورم ، از لحظه شروع مراسم از مقابل بیمارستان المواساه در دمشق تا آرامگاه الشهدا را به خاطر دارم، دراین مراسم بیش از 40 هزار نفر حضور داشتند و از جمله حضار مطرح در آن مراسم، هیاتی دویست نفره از ایران شامل آیت الله جنتی نماینده رهبر انقلاب اسلامی، به همراه نمایندگانی از طرف هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری وقت و علی اکبر ناطق نوری رئیس پارلمان وقت و نمایندگانی از وزارت خارجه ایران و برخی از سفرای عرب مورد اعتماد در سوریه بودند.
آن روز، خودروی هلال احمر فلسطین که حامل پیکر فتحی الشقاقی بود، به طور کامل با تاج های گل تزیین شده بود، نیروهای امنیتی سوریه، خیابان ها را با هدف تسهیل در حرکت تشییع کنندگان پیکر شهید بسته بودند.
پارچه نوشته هایی که روی آن شعارها به رنگ های مختلف نوشته شده بود، در دست تشییع کنندگان بود و نمازگزاران وارد مسجد البشیر واقع در ورودی اردوگاه شدند و تشییع کنندگان پیکر شهید را تا آرامگاه الشهدا بر روی شانه هایشان حمل کردند و مراسم تشییع جنازه به تظاهراتی علیه رژیم اسرائیل تبدیل شد.
تشییع کنندگان ، شعار انتقام از خون شهید و ادامه فعالیت مسلحانه را سر می دادند و همین مساله انتخاب الشقاقی را جزو رهبرانی که مقبره های آن ها تخریب شد، توجیه می کند، تکفیری ها با این کار تلاش کردند تا دوستی خود را به حامی اصلی شان یعنی رژیم اسرائیل و آمریکا نشان دهند از قبرستان خارج شدیم و در دروازه اصلی آن ایستادیم، تا به این مساله فکر کنیم که گروه های فلسطینی به چه شکلی می توانند از این میراث تاریخی محافظت کنند. اینجا مکانی برای ثبت شهداست، اگر چه در آرامگاه شهدای قدیمی که اولین مدفن شهدای فلسطین در خارج از سرزمین تاریخی فلسطین واقع است.
این قبرستان نزدیکی حاره المغاربه در اردوگاه الیرموک و در مرزهای روستای یلدا ایجاد شده است و اولین شهدا به نام های شهید علی الخربوش از عرابه البطوف و شهید مفلح السالم از صفوریه وابسته به گردان 68 فلسطین که در بخش اطلاعات خارجی ارتش سوریه فعالیت می کردند، در آن جا دفن شدند.
این مساله مربوط به اوایل سال 1964 بود و این افراد، هنگام انجام ماموریتی در شمال فلسطین در الجلیل بالا شهید شدند و بقیه گروه توانستند که اجساد دو شهید را خارج کنند، پیش از این تاریخ، فلسطینی ها، شهدای خود را که در ارتش سوریه فعالیت می کردند ، در قبرستان های مختلف دفن می کردند، از جمله آرامگاه شهدا در الدحداح و پس از آن، کاروان های شهدا پشت سر هم آمدند، در برخی از آن ها ، یاسر عرفات رئیس وقت تشکیلات خودگردان در فوریه 1967 در آن شرکت کرد، تاریخ، مشارکت "حافظ اسد" رئیس جمهوری فقید سوریه در تشییع پیکر شهید "زهیر محسن" فرمانده سازمان صاعقه را فراموش نمی کند.پس از اولین آرامگاه شهدا در یرموک، آرامگاه شهدای دیگری در اردوگاه الوحدات در عمان پایتخت اردن ایجاد شد. پس از آن، مقبره سومی در بیروت ایجاد شد.
بسیاری از رهبران فلسطینی و نیز نویسندگان و روزنامه نگاران فلسطینی از جمله "ممدوح صبری صیدم "در سال 1971 درآنجا و عزالدین القلق در سال 1978 و عبدالکریم الکرمی در سال 1980 و سعد صایل در سال 1982 ، خلیل الوزیر در سال 1988 ، عبدالمحسن ابومیزر در سال 1992 و محمد عباس در سال 2004 ، محمد داوود عوده در سال 2010 و ... در آن دفن شدند و در پایان سال 1979 ، دفن دراین قبرستان جز در مواردی معدود متوقف شد. پس از آن، در پی توافق بزرگان این اردوگاه با رهبران جنبش فتح درباره خرید قطعه زمینی به مساحت 50 دونم ( هر دونم هزار مترمربع است) در انتهای خیابان الیرموک، آرامگاه شهدای جدیدی ایجاد و درسال 1980 افتتاح شد. و صدها تن از شهدا از جمله رهبرانی مانند فتحی الشقاقی دبیر کل جنبش جهاد اسلامی در سال 1995 و جهاد جبریل در سال 2002 و عزالدین شیخ خلیل در سال 2004 در آنجا دفن شدند.
در آرامگاه شهدای این اردوگاه ، بسیاری از شهدایی که در مقابله با رژیم اسرائیل، شهید شدند، دفن شدند.
همه آنان امید به بازگشت به سرزمین خود فلسطین را داشتند و مساله قابل توجه این است که عرب ها و غیرعرب هایی نیز دراین قبرستان دفن شده اند.
اهالی این اردوگاه، تصاویری را از مراسم تشییع شهدا در آغاز انقلاب معاصر فلسطین به خاطر می آورند.
"علی بدوان" مورخ فلسطینی دراین باره نوشته است: مراسم تشییع شهدای اردوگاه الهامه در فوریه 1967، قبل از جنگ ژوئن 1967 بود. مراسم تشییع پیکر شهید منهل توفیق شدید از موسسان جنبش فتح وشاخه نظامی آن، نیروهای العاصفه و همرزمان شهید وی، مراسم باعظمتی بود که تاثیر زیادی بر مردم گذاشت و امید بازگشت به فلسطین را در وجود آنان زنده کرد.
در آن مراسم ، چریک های فلسطینی که لباس پلنگی به تن داشتند، اولین نمایش نظامی علنی انقلاب معاصر فلسطین را به اجرا گذاشتند.این نمایش همراه با مراسم تشییع برگزار شد.
این لباس های پلنگی، اولین بار در زمان جنگ کره در سال 1956 مشاهده شد، همچنین تفنگ های مختلف شامل، تامسون، کارلو و تعدادی هم کلاشینکوف دراین نمایش نظامی به نمایش گذاشته شد.
برخی رهبران تاریخی و درصدر آن ها یاسر عرفات و ابوعلی ایاد وغیره در این مراسم حضور داشتند.
بدوان افزود: دراین مراسم تشییع ، برخی از شهدا بر روی دوش ها حمل شدند و برخی دیگر در خودروهای نظامی یا بر روی ارابه توپ و در پیشاپیش این مراسم ، رژه های نظامی و تیم موسیقی نظامی حضور داشت و سرودهای انقلابی نواخته می شد.از جمله سرود "جابو الشهید، جابوه .. يافرحة أمه وأبوه " خوانده شد.
حسام زيدان