العالم - کشکول
رژیمهای مزبور در حالی با استفاده از درآمدهای هنگفت نفت و گاز، بر رسانه ها سیطره یافته و موضوع عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی را رواج می دهند که برخی دیگر از کشورهای عربی، به شدت با بحران اقتصادی مواجهند موضوعی که باعث شده آمریکا و رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از این فرصت، حکام کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را وادار کنند تا در ازای حمایت از تاج و تختشان، رابطه با رژیم صهیونیستی را علنی کنند.
یکی از این وظایف که به این رژیمهای مرتجع واگذار شده، تلاش برای واردکردن اشغالگران صهیونیست به جهان عرب و بیرون راندن فلسطینیان از این منطقه از طریق حمایت از قرارداد قرن، حمله به گروههای مقاومت فلسطین و محور مقاومت است که خواستار نابودی رژیم صهیونیستی هستند.
پیداست که هدف از چنین توطئه ای، حذف ابدی ملت فلسطین از نقشه منطقه بر اساس خواست دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا و داماد صهیونیستش جرد کوشنر است.
در میان سردمداران عرب، کثیف ترین نقش را حکام عربستان سعودی، امارات و بحرین ایفا می کنند، به همین دلیل، آنان در برابر ترامپ و نتانیاهو مانند موش و در برابر فلسطینیان مظلوم، شیر هستند به گونه ای که هیچ فرد عرب حتی آنهایی که از ارزشهای دینی، میهنی، ملی و انسانی بی بهره اند، مانند این حکام تا این حد پست نیستند.
جدیدترین رسوایی این حکام، مقاله وقیحانه منتشره از سوی یوسف العتیبه سفیر امارات در واشنگتن در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحرنوت است که در آن، از یک سو اعلام کرد انضمام کرانه باختری و دشت اردن به رژیم صهیونیستی، صلح را در معرض خطر قرار خواهد داد و همزمان از اعطای امتیازات گسترده از سوی امارات به رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط دو جانبه و حمایت ابوظبی از قرارداد قرن سخن گفت، گویی فراموش کرده که تایید این قرارداد به معنای تایید انضمام است.
از همه بدتر، آن بخش از این مقاله است که در آن نوشت: امارات می تواند دروازه ارتباط اسراییل با منطقه و جهان باشد یا اینکه امارات با نامیدن حزب الله لبنان به عنوان یک سازمان تروریستی و محکوم کردن حماس، در زمینه عادی سازی رابطه با اسراییل از خود حسن نیت نشان داده است و یا وقتی از به اصطلاح خطرات مشترکی سخن آورد که امارات و اسراییل را تهدید می کند و گفت: ما در برابر خطرات مشترکی قرار داریم که مقابله با آن نیازمند روابط بسیار صمیمی تری میان ماست.
با این تفاصیل، باید بگوییم این رژیمهای فاسد قبیله ای در معرض خطر ایران قرار ندارند بلکه این خودشان هستند که ایران را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران تهدید می کنند که مهمترین گواه آن، حمایت آنان از صدام در جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران و شرکت در تمام توطئه های آمریکایی صهیونیستی پس از آن علیه جمهوری اسلامی ایران مانند موضعگیری منفی شان علیه برجام است، موضوعی که نشان می دهد اصطلاح رواج یافته از سوی آنان درباره ضرورت همکاری شان با اسراییل علیه ایران به خاطر خطراتی که از سوی تهران آنان را تهدید می کند، دروغی بیش نیست و آنان به ویژه پس از به قدرت رسیدن ترامپ، به غلامان حلقه به گوش کاخ سفید تبدیل شده اند.