العالم - زلال قرآن
عالم هستی با همه وسعت و کثرتش، یک واحد یکپارچه است که اجزاء آن کاملاً به یکدیگر مرتبط و آخرش به اولش معطوف است، این ارتباط در حکمت الهی بنابر ضرورت باید با تنافی، تضاد، کمال، نقص، وجدان، فقدان، رسیدن و حرمان همراه باشد، چرا که اگر شرّ و فساد، رنج و فقدان، ضعف ونقص و امثال این ها درعالم نبود، خیر و صحت و راحت و وجدان و کمال و قدرت و... هم موضوعیت نداشت ومصداق پیدا نمی کرد و چیزی از آنها درک نمی شد.
اگر شقاوت نبود سعادت مفهوم نداشت، اگرمعصیت نبود طاعتی محقق نمی شد، اگر قبح و ذَمّ نبود حُسن ومدح موضوعیت نداشت واگرعِقاب نبود صواب حاصل نمی گردید، اگردنیا نبود آخرتی مُتَکوِّن نمی شد، اگر عدم اطاعت خدا ممکن نبود اطاعت خدا و امتثال او امر الهی معنی پیدا نمی کرد و اگر اینها نبودند: دین، شریعت، دعوت، نبوت و رسالت، انسانیت و فلاح و رستگاری و...، موضوعیت نداشت.
و اگر شیطان نبود صِدق ایمان انسان ها مشخص نمی شد، پس فلسفه وجودی شیطان این است که وسیلهای باشد برای امتحان و آزمایش انسان ها و سنگ محکی باشد برای تعیین عیار ایمان آن ها.