العالم – تحلیل روز
این اظهارات که بیانگر تلاش جدید ترکیه برای یافتن مسیرهای متفاوت به منظور نزدیک شدن به سوریه است، موجب به هم ریختگی همه مسائل حل نشده در جاهای مختلف منطقه است، ترکیه که پایگاه اینجرلیک ناتو در این کشور واقع شده است، تلاش می کند تا از مسیرهای جدید خود را به سوریه نزدیک کند، اما آیا می توان نقش ترکیه در جنگ تحمیلی علیه سوریه و حمایت همه جانبه این کشور (از گروههای مسلح) در زمینه های مختلف و دخالت از طریق مقامات و درجه های مختلف را نادیده گرفت و فراموش کرد؟!
از زمان اجلاس سران درآستانه، انگیزه و تمایل ترکیه برای برقراری روابط با دمشق شتاب گرفته است ، به گونه ای که گمان می رود که میزهای گفتگو برای مسئولان سوری و ترکیه اماده شده و تریبون های کنفرانس های مطبوعاتی اماده حضور مسئولان دو کشور هستند. این مساله نشان می دهد که عامل زمان برای ترکیه ، اهمیت دارد تا اظهارات ترکیه از مرحله اعلام در رسانه ها به مرحله اجرا برسد و سوریه از مرحله احتیاط سیاسی در روابط با ترکیه گذر کند.
مسائل زیادی دررابطه با این شتاب ترکیه مطرح است که برای پرداختن به آن، اگر نگوییم که زمان زیادی، دست کم می توان گفت که مقداری زمان لازم است .اما آنچه واضح و آشکار است، این است که سوریه در برابر متجاوزان پیروز شده است و مقاومت ورشادت های مردم سوریه ، باعث شد که حضور امریکا در منطقه با مشکل مواجه شود.مساله مهمی که دراین جا باید به آن اشاره کرد، تلاش برای جلوگیری از سلطه دولت امریکا بر ترکیه است.
این مساله هم پیمانان سوریه را برآن داشت که ترکیه را به سمت موقعیتی سوق دهند که از لحاظ امنیتی با سوریه همکاری کند تا اوضاع این کشور آرام شود وامکان تسلط کامل سوریه را براراضی این کشور فراهم کند. همچنان که ترکیه را از دام ادلب نجات دهند ، دامی که مسئولان سوری نهاده بودند و ترکیه در ان افتاده بود.بعدها مشخص شد که این دام ، بسیار پیچیده بوده است که اردوغان را به بن بست رساند و راه گریزی برای وی نگذاشت. این مساله ، رئیس جمهوری ترکیه را برآن داشت تا به طور کلی در موضوع رویارویی با سوریه بازنگری کند.
بنابراین شروع به ارسال پیامهای دوستانه برای بشار اسد رئیس جمهور سوریه و دولت این کشور کرد، اما این پیام ها تاکنون با هیچ استقبالی از سوی مقامات سوریه روبرو نشده است. زیرا دولت سوریه کاملا قادر است که با نفوذ جدید خود در منطقه ، از نتایج پایداری سیاسی، نظامی و اقتصادی خود بهترین استفاده را کند تا به حقوق کامل خود دست یابد.
اینجا بود که اردوغان متوجه شد که خارج از چارچوب این ساختار جدید منطقه ای قرار دارد. درنتیجه ، به طور آشکار از یک فرصت سیاسی مهم استفاده کرد تا جایگزین بسته شدن درهای اروپا به رویش شود و سخت تلاش کرد تا در طرح همکاری اوراسیا ایفای نقش کند تا ترکیه را از لحاظ سیاسی و اقتصادی نجات دهد. انجام این مهم از طریق کم رنگ کردن اختلافات سیاسی با روسیه و ایران و چین صورت گرفت.
بیشترین سهم دراین زمینه متعلق به سوریه بود و این جا می توان گفت که اردوغان با یک سنگ چند گنجشگ را نشانه گرفته است، یکی وارد شدن به پیمان منطقه ای ودیگری خالی کردن زیر پای معارضان ترکیه به ویژه قبل از انتخابات و دیگری فیصله دادن به موضوع آوارگان سوریه در ترکیه و دستیابی به دستاوردهایی درارتباط با مسائل کردها در شمال و شمال شرق سوریه است.
اما در عرصه سیاست چه کسی مصلحت گرایی ترکیه را تضمین می کند؟ اوضاع منطقه همچنان نگران کننده است ، و انعطاف ترکیه در دیپلماسی ، قابل اعتماد نیست و بر میزان اعتماد به حکومت ترکیه نمی افزاید.
به نظر می رسد که این تغییر رویه ترکیه ، یک تاکتیک مرحله ای بود ، شبیه کاری که ترکیه درقبال مصر انجام داد. زمانی که تلاش کرد تا با این کشور به نیمی از راه حل دست یابد. پایان دادن به نیمی از تنش ها و اختلافات باعث می شود که منطقه بار دیگر دستخوش ناآرامی های سیاسی و امنیتی و نظامی شود که شدت آن از قبل کمتر است.
تغییر رویه اردوغان در لحن سخنانی که خطاب به مسئولان سوری به کار می رود ، مشهود است تا خشم امریکا را از خود دور کند و رضایت روسیه را هم به دست آورد.مشکل همین جاست ، باید درخصوص انتظار موافقت امریکا با این اقدامات محتاط بود . ترکیه از این موضوع بهره برداری خواهد کرد ، اعمال فشار بر امریکا برای به دست اوردن منافع اقتصادی با توجه به وخامت اوضاع مالی این کشور و این مساله ، موضع ترکیه در گشایش روابط با روسیه را توجیه می کند و اردوغان این کار را با هدف تحریک کردن امریکا به منظور کمک کردن به انکارا برای خارج شدن از بحران انجام می دهد.
حسام زیدان