حقیقت بدون مرز؛

مانیفست انسان در عصر بی‌انسانی؛ بازخوانی وجدان، حقیقت و کرامت در جهانی که سرعت، جای معنا را گرفته است

مانیفست انسان در عصر بی‌انسانی؛ بازخوانی وجدان، حقیقت و کرامت در جهانی که سرعت، جای معنا را گرفته است
دوشنبه 12 آبان 1404 - 13:55

در جهانی که فناوری از اندیشه پیشی گرفته و هیاهو بر تأمل سایه افکنده است، انسان به جایی رسیده که همه‌چیز را می‌داند، جز خویشتن را، صداها فراوان‌اند، اما گفت‌وگو اندک؛ داده‌ها بی‌پایان‌اند، اما درک کمتر. جهان هوشمندتر شده، اما دل‌ها خاموش‌تر.

العالم - حقیقت بدون مرز

در این عصر، احساس شبیه‌سازی می‌شود و وجدان، گاهی فراموش. انسان هنوز حضور دارد، اما معنای انسانیت در حال انقراض است. تمدن قامت خود را راست نگه داشته، اما روحش خمیده است.

اینجاست که «مقاومت» دیگر تنها نام یک نبرد نیست؛ نام بازگشت انسان به خویش است، و نام دفاع از حق و عدالت مردمی که صداشان در میان هیاهوی قدرت و دروغ گم شده است، مانند فلسطین.

انسان در انقیاد نرم تمدن

در روزگار ما، سلطه با زنجیر نمی‌آید؛ با لایک و ترند می‌آید.
دیگر نیازی به اشغال خاک نیست؛ ذهن اشغال می‌شود و وجدان مصادره می‌گردد.
قدرت نوین با زبان آزادی سخن می‌گوید و با ابزار لذت، انقیاد می‌آفریند.
انسان در ظاهر آزاد است، اما آزادی‌اش در محدودهٔ انتخابی از پیش‌مهندسی‌شده تنفس می‌کند.
در چنین جهانی، بزرگ‌ترین کنش سیاسی، اندیشیدن است؛ و بزرگ‌ترین عمل اخلاقی، نپذیرفتن دروغِ زیبا.
سکوت در برابر تحریف، مشارکت در آن است؛ و وجدان، آخرین سنگر انسان در برابر استعمار نرم عصر جدید است.

بحران معنا و روان انسان

روان انسان مدرن، زیر فشار دوگانه‌ای فرسوده شده است:
می‌خواهد دیده شود، اما حقیقت را نمی‌بیند.
از رنج می‌گریزد، اما از معنا نیز تهی می‌شود.
اضطراب جای وجدان را گرفته و نمایش، جای تجربه را.

انسان امروز، میان میل به بقا و میل به معنا سرگردان است.
در روان‌شناسی جمعی، ترس از طرد شدن جای شجاعت اندیشیدن را گرفته است.
بازسازی انسان از بازسازی نظام‌ها آغاز نمی‌شود؛ از بازسازی درون آغاز می‌شود.

تا انسان به صداقت درونی بازنگردد، هیچ نظامی او را نجات نخواهد داد.
هر انقلاب بزرگ، پیش از آنکه در خیابان آغاز شود، در وجدان آغاز شده است.

وجدان؛ نقطهٔ تلاقی ایمان، خرد و عدالت

تمدن امروز، آگاهی را انباشته اما اخلاق را تهی کرده است.
دانایی، اگر به وجدان متصل نباشد، به ابزار سلطه بدل می‌شود.
و تکنولوژی، اگر در خدمت کرامت نباشد، در خدمت بازار و قدرت خواهد بود.

وجدان انسانی حافظهٔ اخلاقی جهان است؛ نیرویی که میان قدرت و عدالت توازن برقرار می‌کند.
هرگاه این وجدان خاموش شود، علم به سلاح بدل می‌گردد و رسانه، به میدان فریب.
حقیقت، مسئولیتی است، نه اطلاعاتی برای مصرف.
و انسان، تا وقتی که حقیقت را زیست نکند، آن را نخواهد شناخت.

مقاومت در عصر بی‌انسانی

مقاومت دیگر فقط در میدان جنگ نیست.
مقاومت یعنی حفظ انسانیت در زمانه‌ای که بی‌انسانی رایج شده است؛
یعنی ایستادن در برابر تحقیر معنا، در برابر فراموشی حقیقت و در برابر تضعیف وجدان.

مقاومت امروز، شامل دفاع از حق و عدالت ملت‌هایی است که در ظلم و تجاوز زنده‌اند؛
پیشتازِ این مقاومت، فلسطین است، جایی که هر تلاش برای ثبت حقیقت و دفاع از کرامت، بخشی از مقاومت جهانی انسانیت است.

دعوت به بازگشت انسان

نسل امروز، بر لبهٔ دو جهان ایستاده است:
یکی جهان ایمان و ریشه، و دیگری جهان سرعت و فراموشی.
با یک دست ابزار هوشمند را در اختیار داریم و با دست دیگر، چراغ وجدان را.

اگر خاموش شویم، جهان از معنا تهی خواهد شد.
اما هنوز می‌توان روشن ماند، هنوز می‌توان گفت:
«انسان موجودی برای مصرف نیست؛ حافظ معناست.»

هر نسل آینده، با ابزارهای مدرن، دانش و آزادی بیشتر، می‌تواند صدای حق و عدالت را تقویت کند؛
اجازه ندهد هیچ قدرتی وجدان عمومی را معامله کند، هیچ سطح رفاهی مسئولیت انسانی را تضعیف کند و هیچ فناوری جای ایمان و اخلاق را بگیرد.

پایان؛ وعدهٔ روشنایی

روزی خواهد رسید که جهان از خستگی بی‌معنایی بیدار خواهد شد.
روزی که انسان دوباره از نو تعریف شود؛ نه به‌واسطه ماشین، بلکه به‌واسطه بیداری وجدان.

تاریخ شهادت خواهد داد که نسلی بود که در عصر بی‌انسانی، انسان ماند، و مقاومت تنها در جنگ نبود، بلکه در صیانت از کرامت و حقیقت بود.

این مانیفست فریاد نیست، بلکه اعلام ایمان است:
ایمان به بازگشت کرامت، بیداری خرد، و پیروزی نور بر فراموشی.

انسان هنوز ممکن است، اگر وجدانش بیدار بماند و مقاومت، همچنان چراغ راه او خواهد بود.

نویسنده: سهیلا کثیر

کلید واژه ها :

پربیننده ترین خبرها