العالم - حقیقت بدون مرز
بر پایهی گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO, 2023)، بیش از ۲۵ درصد از مردم در کشورهای درگیر جنگ از اختلالات روانی پس از سانحه (PTSD) رنج میبرند؛ درحالیکه یونیسف (UNICEF, 2022) هشدار داده است: بحران بهداشت، آموزش و تغذیه در کودکان مناطق جنگی میتواند مسیر رشد یک نسل را مسدود کند.
بازسازی پس از جنگ، نه بازسازی آجرها، بلکه احیای وجدان انسان است؛ پروژهای برای بازگرداندن سلامت، اعتماد و معنای زیستن.
بهداشت پساجنگ: بازگرداندن کرامت به درمان
نظام سلامت، نخستین قربانی خاموش جنگ است. در بیمارستانهای ویران، نه تنها بیماران، بلکه امید نیز بستری است. کمبود دارو، مهاجرت پزشکان و نابرابری در دسترسی به خدمات، زنجیرهی سلامت را از درون میفرساید و عدالت درمانی را فرو میریزد.
بازسازی بهداشت، تنها ترمیم زیرساخت نیست؛ بلکه بازگرداندن کرامت انسانی به درمان است.
بر اساس مدل «سلامت پایدار در جوامع بحرانزده» (WHO, 2021)، مردمی که زخم خوردهاند باید خود بخشی از درمان باشند. هیچ نظام درمانی نمیتواند انسان را نجات دهد، اگر روان و هویت جمعی او هنوز در محاصرهی ترس باشد.
«هر تخت خالی در بیمارستان، تنها جای خالی یک بیمار نیست؛ نشانهی غیبت یک پزشک مهاجر و یک نظام سلامت فروریخته است.»
روانِ زخمی: بدن بهمثابه حافظهی جمعی
به گفتهی بسل ون در کولک در کتاب «بدن خاطره را نگه میدارد» (۲۰۱۴)، بدن انسان نهتنها محل بروز درد، بلکه حافظهی آن است. تجربهی ترس و خشونت، شبکههای عصبی مغز را دگرگون میکند و حافظه را به پارههای خاموش بدل میسازد. کودکان، زنان و سالمندان، قربانیان خاموش این حافظهاند.
بازتوانی روانی باید از سطح فردی فراتر رود و به «بازتوانی روانی جمعی» بدل شود؛ رویکردی که بر گفتوگو، همدلی، بازیدرمانی و آموزش هیجانی استوار است.
«در سنتهای شرقی، بدن آیینهی زیست جمعی است؛ هر انسان زخمی، حامل حافظهی یک ملت است. درمان فرد، در واقع ترمیم جمع است؛ زیرا درد، هرگز تجربهای خصوصی نیست.»
بازسازی اجتماعی: بازگشت انسان به انسان
ویرانی فیزیکی را میتوان با بودجه و مهندسی جبران کرد؛ اما بازسازی اعتماد اجتماعی، دشوارترین بخش صلح است. خشونت، سرمایهی اجتماعی را میفرساید و انسانها را به جزایری از ترس بدل میکند.
بر پایهی مدل «بازسازی اجتماعی پس از جنگ» (ESCAP, 2019)، سه ستون اصلی ترمیم جامعه عبارتاند از:
۱. آموزش و پرورش صلحمحور،
۲. رسانهی اخلاقمدار،
۳. گفتوگوی بیننسلی برای بازسازی حافظهی جمعی.
«در شهری که ترس، زبان مشترک مردم میشود، هیچ پلی برای گفتوگو باقی نمیماند.»
ترمیم اجتماعی یعنی احیای حس تعلق و بازگرداندن انسان به پیوندهای خویش — زیرا جامعهای که گفتوگو را از دست بدهد، آینده را از دست داده است.
نبرد روایتها: حافظهی جهان در میدان معنا
در عصر رسانههای دیجیتال، جنگ حتی پس از سکوت تفنگها ادامه دارد — در میدان تصویر، کلمه و روایت.
تحریف واقعیت و بازتولید نفرت، زخمهای روانی را جاودانه میکند. مطابق گزارش یونسکو (UNESCO, 2021)، ارتقای سواد رسانهای و تفکر انتقادی، سدّی حیاتی در برابر این خشونت نرم است.
رسانهها میتوانند نقش رواندرمانگر جمعی را ایفا کنند، اگر از بازتولید ترس به سوی آموزش همدلی حرکت کنند.
«روایت، جغرافیای دوم هر جنگ است؛ تا زمانی که تصویر آخرین زخم بازنویسی نشود، جنگ ادامه دارد.»
اصول بنیادین ترمیم جمعی: از ویرانی تا باززایش
ترمیم جمعی زمانی ممکن است که ارادهی انسانی، سیاست عمومی و اخلاق اجتماعی در یک مسیر قرار گیرند.
بر اساس مطالعات بینالمللی و میدانی، پنج اصل زیر ستونهای بازسازی انسان و جهاناند:
۱. اولویت دادن به سلامت جسم و روان در سیاستهای بازسازی.
۲. ایجاد نهادهای گفتوگوی اجتماعی و آموزش صلح.
۳. بازسازی حافظهی جمعی از طریق هنر، آموزش و رسانه.
۴. تقویت سواد رسانهای و تفکر انتقادی برای مقاومت در برابر جنگ نرم.
۵. تکیه بر همکاریهای بینالمللی با محوریت انسان، نه قدرت.
بازسازی بهمثابه وجدان جهان
بازسازی پس از جنگ، بازسازی دیوارها نیست؛ بازسازی وجدانِ جهان است. هیچ سرزمینی واقعاً بازسازی نمیشود، مگر آنکه حافظه، احساس و انسانیتش دوباره معنا یابد.
«صلح، تنها زمانی زاده میشود که جهان، دوباره انسان شود. و انسان، تنها زمانی بازمیزید که وجدانش را ترمیم کند.»
نویسنده: سهیلا کثیر – شبکه العالم