به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از فرار رو، منتقدان رسانه ای و سیاسی توافق هسته ای ایران با غرب می گویند آن چه در وین میان ایران با 1+5 به دست آمد نسخه برابر اصلی توافقی است که پیش از این بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده امریکا با کره شمالی منعقد کرده بود.
اما من، با تمام حفظ احترام به نظرات این افراد، با این اظهار نظر موافق نیستم. رئیس جمهور کیلنتون این تصمیم را در آن برهه بر اساس تحلیلی استراتژیک در سیاست خارجی وقت امریکا گرفت، بر اساس اطلاعات سری و با توجه به تمایل و نیات حسنه برای نجات ملت کره شمالی از گرسنگی ای که دولتمردان آن کشور مسبب آن بودند.
البته بعدا روشن شد که آن تحلیل استراژیک در سیاست خارجی امریکا اشتباه بوده است، در عین حال نهادهای امنیتی نیز در ارزیابی خود اشتباه بزرگی را مرتکب شدند، اگر رئیس جمهور کلینتون پیش از آن از این اشتباهات خبر داشت آن تصمیم را نمی گرفت و من این را با اطمینان می گویم.
در حالی که رئیس جمهور اوباما این تصمیم را در حالی گرفت و گامی بلند برای عقد توافق هسته ای با ایران را در حالی برداشت که خوب می داند تمامی درک ها و تحلیل های استراتژیک در سیاست خارجی امریکا چیستند، تمامی اطلاعات امنیتی داخلی و همچنین اطلاعات امنیتی متحدان امریکا در منطقه متفق القول هستند که نتیجه توافق هسته ای با ایران مشابه توافق هسته ای با کره شمالی نیست بلکه به مراتب بدتر از آن توافق است چرا که ایران بعد از امضای این توافق به میلیاردها دلار پول دست می یابد در حالی که خاورمیانه غرق در آشوب است و کشورهای آن در نوعی بی ثباتی به سر می برند.
منطقه ای که ایران نقشی اساسی در آن بازی می کند. سوالی که در این جا مطرح می شود این است که پس چرا رئیس جمهور اوباما بر عقد چنین اتفاقی اصرار می کند علی رغم این که می داند نتیجه توافقی که بیل کلینتون با کره شمالی منعقد کرد، چه شد؟
شکی نیست که باراک اوباما بیش از اندازه باهوش نیست اما به اندازه کافی باهوش است. دلیل اصلی رئیس جمهور اوباما برای عقد این توافق این است که باراک اوباما با خود صادق است و تکلیفش را با خودش روشن کرده است، برای این که کاملا قانع شده آن چه انجام می دهد صحیح است. شاید بگوییم که این اطمینان خاطر او می تواند مسبب فجایع بسیاری شود که ضررهای جانبی بسیاری به دنبال داشته باشد، اما چرا باید به چنین نتیجه گیری عمیقی رسید؟
با همه تواضع، من کسی هستم که مستقیما با بسیاری از روسای جمهور ایالات متحده از جیمی کارتر تا جورج دبلیو بوش کار کرده ام. با همه تواضع، من مردی هستم که 23 سال نماینده کشورش در ایالات متحده امریکای بزرگ بوده، و 17 سال از زندگی ام را در ارتش کشورم گذرانده ام.
این تجربه به اندازه کافی مرا در سطحی قرار می دهد که بتوانم بر اساس اطلاعاتم در این زمینه اظهار نظر کنم، حتی می توانم بیفزایم که من از 2005 تا 2015 مشاور امنیت ملی کشورم و رئیس سازمان امنیت بوده ام و مستقیما می دانم که تصمیم های رهبران کشورم چیستند، بنابراین می توانم از آن دست تحلیل هایی بدهم که به رئیس جمهور اوباما می دهند.
با این وجود درحالی که اعتراف می کنم در گذشته با رئیس جمهور اوباما کار نکرده ام و حتی شخصا با او دیدار نداشته ام، چه قبل از آن که رئیس جمهور شود و چه بعد از آن، اطلاعات کافی در حوزه خود دارم.
تنها چیزی که در این زمینه می توانم بگویم توصیه ای است که پادشاه راحل ملک عبدالله همیشه به من می کرد و از من می خواست که با رئیس جمهور اوباما تعامل داشته باشم. همه این مسائل گذشتند، همه چیز آمدند و رفتند، از طریق آقای عادل جبیر، سفیر وقت ما در واشنگتن و وزیر امور خارجه فعلی ما همکاری های بسیاری با دستگاه سیاست خارجی آقای اوباما انجام شد.
نظر خود را درباره توافق بر سر برنامه هسته ای ایران به طور خلاصه گفتم، اما با اطمینان می گویم که سیاست های رئیس جمهور اوباما در امور خاومیانه به طور کلی به خصوص در مورد سوریه و عراق و یمن چشم ما را به روی چیزی گشود که انتظار آن را به هیچ وجه نداشتیم که می توان بعدا درباره آن صحبت کرد.
اما اکنون، با اطمینان کامل می گویم که من بیش از هر زمانی با دوست عزیزم، روباه پیر هنری کسینجر، هم عقیده ام که یک بار گفت: "دشمنان امریکا باید از امریکا بترسند اما دوستانش باید بیشتر از آن بترسند."
منبع: دیپلماسی ایرانی