العالم - عربستان سعودی
به گزارش پایگاه خبری "عربی 21" پایگاه اینترنتی آمریکایی"هاف پست" مقاله ای را به عنوان "کودتا در کاخ آل سعود" نوشته دیوید هرست منتشر کرده است. نویسنده در این مقاله به بررسی و تشریح سلسله تصمیم و اقداماتی پرداخته است که در نهایت به انتصاب محمد بن سلمان به عنوان پادشاه عربستان می انجامد.
نویسنده در ابتدا به شرح موضوع سلسله فرمان های پادشاهی از جمله عزل یک وزیر و بازجویی از وی به اتهام فساد و انتصاب فرزندش در سمت دولتی می پردازد آنهم در زمانی که شخص پادشاه پسر کوچکترش، خالد را به عنوان سفیر عربستان در آمریکا منصوب می کند.
هرست در این مقاله تصریح می کند که هر شاهزاده سعودی برای اینکه به سمت پادشاهی برسد باید رضایت سه منبع اصلی قدرت در این کشور را جلب کند. این سه منبع قدرت به ترتیب اهمیت عبارت اند از: آمریکا، خاندان حاکم و ملت عربستان که البته در تمام محاسبات، جایگاه حاشیه ای دارد.
هرست در مقاله خود چهار فصل از اقدامات ملک سلمان را برای انتصاب محمد به عنوان پادشاه به این شرح برمی شمارد:
وی در گام نخست تمام عناصر وابسته به پادشاه قبلی، عبد الله بن عبد العزیز از جمله "خالد التویجری"، رئیس دیوان پادشاهی را از این دیوان بیرون کرد. گام بعدی وی برکناری شاهزاده "مقرن بن عبد العزیز" از ولایت عهدی و انتصاب محمد بن نایف به جای وی و محمد بن سلمان به عنوان ولی عهد وی بود.
در اینجا هرست به صحنه مشهور اقدام محمد بن سلمان در بوسیدن دست پسر عموی خود محمد بن نایف اشاره می کند و می گوید: "البته محمد بن سلمان خیلی زود یاد گرفت که چگونه دستی را که بوسیده، گاز بگیرد".
گام بعدی پادشاه برای ولی عهدی محمد بن سلمان، در قالب چهل فرمان نمودار شد که پادشاه شنبه گذشته صادر کرد؛ مهمترین فرمان وی، همان بود که به هدف احیای محبوبیت محمد بن سلمان صادر شد؛ وی دستور داد مزایای مالی کارکنان بخش دولتی و نیروهای مسلح که بر اساس "برنامه 2030" قطع شده بود، برقرار شود.
هرست با اشاره به این اقدام، می نویسد "و نکته عجیب اینجاست که این کار به اسم محمد بن سلمان تمام شد حال آنکه همین شخص بود که در ابتدا دستور محرومیت آنها را صادر کرد و شاید این حرکت هم تلاش مضاعفی بوده است در جهت محدود کردن نقش محمد بن نایف".
به این ترتیب این فرمان ها مشتمل است بر ده ها مورد انتصاب اعضای خاندان حاکم در سمت های مهم اداری که البته هدف از همه آنها، به نظر این نویسنده انگلیسی، تقویت جایگاه محمد بن سلمان در داخل خاندان و ایجاد امکان قبضه قدرت است.
هرست معتقد است این تصمیم ها و فرمان های پادشاهی، زمینه را برای محمد بن سلمان جهت احراز هر سه شرط برای رسیدن به پادشاهی فراهم می کند؛ زیرا با این اوصاف هم مراتب گوش به فرمان بودن خود را به آمریکا نشان داده است هم وفاداری خاندان سلطنتی را خریده و هم عامه مردم را از خود راضی کرده است. با این حال محمد بن نایف همچنان مانعی بر سر راه وی به حساب می آید.
هرست در ادامه می نویسد: "مهمترین فرمانی که به نوعی کودتای نرم علیه محمد بن نایف به حساب می آید کوچکترین ارتباطی به موضوع یمن ندارد. این فرمان، فرمان ویژه تأسیس مرکز امنیت ملی زیر نظر دیوان پادشاهی است؛ این مرکز رقیب مستقیم وزارت کشور خواهد بود که زیر نظر محمد بن نایف اداره می شود. نکته جالب توجه دیگر در مورد این مرکز این است که به طور مستقیم زیر نظر دیوان پادشاهی است و این دیوان را نیز محمد بن سلمان اداره می کند".
این نویسنده می افزاید: "زمانی که محمد بن سلمان مجبور شد - البته به طور کاملا صوری و فرمایشی – از ریاست دیوان پادشاهی استعفا دهد تا جانشین ولی عهد شود تلاش زیادی کرد تا کسی به جای وی در این سمت قرار بگیرد که وی بتواند همچنان کنترل اوضاع را به دست داشته باشد. این فرد کسی نبود جز سعود القحطانی و خیلی زود به نام التویجری شماره 2 مشهور شد".
هرست خاطرنشان می کند که "ترکی الروقی"، نویسنده سعودی و بنیانگذار روزنامه "الوئام" قحطانی را نوک پیکان حمله اینترنتی می داند که در شبکه های اجتماعی به همه می تازد تا از مخالفان زهر چشم بگیرد. الروقی می گوید القحطانی با استفاده از لشکری از هکرها به همه سایت ها می تازد و آبرو و حیثیت بسیاری از شهروندان را زیر سئوال برده و باعث تیرگی روابط بین مردم و مسئولان شده است.
208