در غروب آخرین روز تبلیغات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره انتخابات شهر و روستا، طرفداران نامزدهای انتخاباتی با حضور در خیابان های اصلی شهر به دنبال پاسخگویی به شبهات افرادی هستند که درباره رای دادن هنوز تصمیم نگرفته اند و می خواهند با دلایل منطقی از نظر دیدگاه کاندیدای مورد نظر خود، سوالات مردم ایران را پاسخ دهند.
طرفداران نامزدهای ریاست جمهوری در برابر ستادهای انتخاباتی تجمع کرده اند و از رهگذران دعوت می کنند تا در با حضور در ستادها در برنامه هایی که در حال اجرا است و هر چند دقیقه ای صدای غریو و شادی، سوت و کف به گوش می رسد، شرکت کنند.
در دیگر سوی خیابان، افرادی کاغذهایی در دست دارند که بر روی آنها نوشته شده است ' اگر درباره رای دادن شک دارید با من صحبت کنید' و در چند قدم آنطرف تر جوانانی حضور دارند که تجمع کرده و در حال صحبت کردن هستند.
وقتی به آنها نزدیک می شوم درمی یابم که درحال جدل درباره شبهات فردی که میان جمعیت ایستاده، هستند.
دورتر که می شوم به ستاد یکی از نامزدهای انتخاباتی می رسم. در همین زمان یکی از سیاسیون از ساختمان خارج می شود، وی را می شناسم و با وی احوال پرسی می کنم و می پرسم چه خبر؟ می گوید شلوغ است؛ تلاش های آخرمان را انجام می دهیم تا نامزد مورد نظرمان رای کافی بیاورد.
کنار خیابان خودرویی که دو خانم جوان در آن نشسته اند و عکس های نامزد طرف دیگر را به خودروی خود چسبانده اند، مرا جلب می کند و وقتی به نزدیکی ستاد دیگر نامزد می رسد، جوانان به سمت خودروی آنها می روند و عکس های نامزد خود را درون خودروی این خانم ها می اندازند و هر دو به هم می خندند و علامت های نامزدهای خود را نشان می دهند که نشان دهنده رفاقت میان آنها است، چون همه برای کشور و ایران احساس تکلیف کرده و به میدان آمده اند.
به یکی از اصلی ترین میدان های تهران می رسم. در آن، نیروی انتظامی و پلیس حضور دارند تا امنیت برگزاری انتخابات را برقرار کنند و از طرفداران می خواهند که مانع عبور رهگذران نشوند.
یکی از طرفداران نامزدها به سویم می آید و می گوید به این فرد رای می دهی؟ می گویم رای می دهم اما نمی گویم به چه کسی!!
به دنبال می دود و می گوید پس به این فرد رای بده، دلایلم را می شنوی؟ با خنده ای از کنارش می گذرم، به نظر می رسد شور و شعف انتخاباتی همه را گرفته است.
کم کم شب در حال رسیدن است و زیر پوست شهر در آخرین شب تبلیغات انتخاباتی جنب و جوشی وجود دارد که قابل وصف نیست.
این از برکات نظام جمهوری اسلامی است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در منطقه و جهان بی نظیر است و مردم منطقه بحران زده خاومیانه آرزو دارند که انتخاباتی مانند ایران در کشورشان برگزار شود.
خیابان های پایتخت در تسخیر هواداران مشتاق نامزدها
درمیان هیاهوی نظرسنجی ها، میتینگ ها و گمانه زنی ها برای حدس زدن پیروز انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اما شب های تهران حال و هوای خاصی دارد، شبهایی «رنگی» همراه با شور و شوق و اشتیاق برای خلق حماسه ای دیگر در تاریخ پرشکوه ایران اسلامی.
شهر در تسخیر رنگها ، کاغذها، پلاکاردها، شعارها...
تور شبگردی از میدان نامجو یا گرگان سابق آغاز شد، پس از عبور از خیابان شهید مدنی به سمت نارمک و میدان نبوت(هفت حوض) رفتیم، سپس فلکه های چهارگانه تهرانپارس را دور زدیم و بالاخره از پل سید خندان ـ پاسداران تا میان نوبنیاد و بلوار ارتش را هم سری زدیم.
** پرده اول؛ بیدار شو دوست خاکستری!
گویی مردم تهران قصد ندارند بخوابند، شور و هیجان در خیابان های تهران در این شب ها وصف شدنی نیست.
انتخابات است و سرنوشت یک ملت؛ همه به عمق حساسیت دقایق و ساعات پیش رو واقفند و رای دهندگان به خیابانها آمده اند تا غبار غفلت را از چهره خاکستری ها بزدایند و به میدان حساس 29 اردیبهشت دعوتشان کنند.
در میدان شهید نامجو (گرگان) ستادهای حسن روحانی و لیست امید شورای شهر «یکی» شده اند و جوانان زیادی اعم از دختر و پسر به عابران و سواره ها بروشورها و عکس های نامزدهای محبوب خود را تقدیم می کنند، آنها برای چند ثانیه ای و در جملاتی قصار رای به روحانی را موجه جلوه می دهند و خطر بی تفاوتی را جار می زنند.
تردد موتورسورانی که پارچه های بنفش بر اندام خود پیپچیده اند و با انگشتان دست علامت پیروزی را به مردم شهر نشان می دهند نیز در محله نظام آباد تهران دیدنی است.
** پرده دوم؛ هیجان هفت حوض و پرواز بادبادک ها
اینجا فلکه اول تهرانپارس است؛ جایی که می توان بسیج جمعی از شهروندان تهرانی برای «شیخ حسن» را شاهد بود؛ در اطراف میدان جوانانی هستند که با ماژیک های مخصوص روی صورت کودکان نقش و نگارهای بنفش می کشند؛ این فضا، شرایط خارج استادیوم آزادی هنگامی که استقلال و پرسپولیس بازی دارند را تداعی می کند.
خودروهایی به رنگ بنفش و اظهار همبستگی سرنشینان با نشان دادن علامت پیروزی با انگشتان دست و بوق های رگباری شان جملگی فراخوانی برای 29 اردیبهشت و پای صندوق های رای است.
در میان همهمه بنفش ها البته گروهی از جوانان نیز با ادبیاتی متفاوت در چهارراه اشراق یا همان فلکه دوم سابق تهرانپارس مستقر شده اند که تراکت های سیدابراهیم رئیسی را توزیع می کنند، در حالیکه در اطراف شان هواداران رقیب هم حضور دارد که بسیار مسالمت آمیز و مدنی برای نامزدهای خود تبلیغ می کنند تا 2 روز دیگر معلوم می شود که در این آوردگاه ملی چه کسی نامش از صندوق بیرون می آید؛ شیخ یا سید!
** پرده سوم؛ بنویس حسن!
دست نوشته هایی که با ماژیک روی کاغذهای بزرگ نوشته شده بود و به شیشه عقب خودروها الصاق شده نیز جالب است: «قطار امید ایرانیان دنده عقب و ترمز ندارد»؛ «آزادی اندیشه با پوپولیسم نمیشه» یا «آقای رئیسی تو که سیدی و دلت پاکه و کنار بارگاه امام رضا (ع) هستی، دعا کن روحانی رای بیاره» اینها چند نمونه از این دست نوشته ها هستند اما دختری که به سن رای هم نرسیده بود کاغذنوشته ای در دست داشت که بر آن این جمله حک شه بود : «بنویس حسن».
کمی آنسوتر خودرویی از طرفداران سید ابراهیم رئیسی هم جلب توجه می کرد که نوشته هایی با عناوین «تغییر برای ایران» و «نه به نجومی و 4 درصدی ها» در دست سرنشینان آن جلب توجه می کرد.
چند جوان از درون خودروی پرشیا چندین بادکنک بنفش رها کردند که در آسمان فلکه سوم تهرانپارس به پرواز درآمدند و رقص بادکنک ها برای دقایقی نگاه ها را معطوف به خود کرد.
** پرده چهارم؛ دیالوگ های خیابانی
بعد از گذر از فلکه چهارم تهرانپارس به سمت پل سید خندان و خیابان های شریعتی، پاسداران، میدان نوبنیاد و بلوار ارتش حرکت کردیم، عقربه های ساعت 30 دقیقه بامداد را نشان می دهد و هیجان همچنان در این مسیرها وجود دارد.
ظاهرا بنفش ها قصد رفتن به خانه را ندارند و این روزهای باقیمانده را فرصتی مغتنم برای پیروزی خود می دانند همانطورکه طرفداران نامزد رقیب هم همین احساس را دارند.
در سه راه ضرابخانه و مقابل یکی از ستادهای حسن روحانی، به رانندگان عبوری تراکت و بروشورهای این نامزد ارائه می شود.
دختر خانمی به خودروی ما که رسید، گفت: «آقا تو رو به خدا به روحانی رای بدید».
در خیابان پاسداران، سرود «دوباره ایران» چندین خودرو که تصاویر روحانی بر آن حک شده بود، به گوش می رسید.
جوانان در این شب های مانده تا روز انتخابات(جمعه 29 اردیبهشت) تا ساعات اولیه بامداد بیدار هستند و از سرنشینان خودروهای عبوری می خواهند که بی تفاوت نباشند و روز جمعه حتما در انتخابات شرکت کنند.
این شور و هیجان در بلوار ارتش به اوج خود رسید و وقتی وارد بزرگراه صدر مسیر شرق به غرب شدیم، موج سنگین ترافیک جلب توجه می کرد آن هم در ساعت و دقایقی که قاعدتا باید آرام ترین لحظات تهران باشد اما نمی دانم به چه دلیل پلیس راهور مسیرهای منتهی به قیطریه از جمله بلوار کاوه را مسدود کرده بود.
خلاصه ما هم در میان این فضای رنگی و روحانی ماموریت مان را به پایان رساندیم و در این اندیشه بودم که جمعه چه می شود؟ شیخ حسن یا سید ابراهیم؟ و اینکه کدامیک برای دوازدهمین بار عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور را با کسب اعتماد مردم، از آن خود می کنند./منبع: ایرنا