البناء:

عملیات حمله به نفت‌کش‌ها در بندر الفجیره نشان داد زمان کوچ آمریکا از غرب آسیا فرا رسیده است

عملیات حمله به نفت‌کش‌ها در بندر الفجیره نشان داد زمان کوچ آمریکا از غرب آسیا فرا رسیده است
سه شنبه 24 ارديبهشت 1398 - 19:01

یک روزنامه لبنانی نوشت، عملیات حمله به نفت‌کش‌ها در بندر الفجیره در چنین زمان و مکانی صرف نظر از اینکه چه کسی طراح آن بود، تنها یک علامت دارد، اینکه زمان کوچ آمریکا از خلیج فارس و غرب آسیا فرا رسیده است.

العالم - آسیا

روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی با عنوان «حوادث بعد از الفجیره، تحولی راهبردی در مناقشه بین المللی بر سر خاورمیانه» نوشت: عملیات حمله به نفت‌کش‌ها در بندر الفجیره در چنین زمان و مکانی صرف نظر از اینکه چه کسی طراح آن بود، تنها یک علامت دارد، اینکه زمان کوچ آمریکا از خلیج فارس و غرب آسیا، یک بار برای همیشه فرا رسیده است.

«محمد صادق الحسینی»، در مقدمه این یادداشت آورده است: مسئله پایان حضور نظامی هوایی و دریایی آمریکا در خاورمیانه راهبردی قطعی شده است و از این به بعد این قضیه باید بر اساس یک دستور کار مورد توافق قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی فعال، عملی شود، قدرت‌هایی که در حال حاضر قواعد موازنه بین المللی جدید در منطقه را ترسیم کرده‌اند.
نویسنده در ادامه تصریح کرد:پس از سال‌ها سختی و دشواری که بر منطقه گذشت، یک اتفاق بسیار بزرگ به تدریج در حال شکل گیری است و انفجارهای الفجیره به وقوع پیوست تا بخشی از چهره منطقه عربی و اسلامی در سال‌های آتی را ترسیم کند.

البناء در ادامه به واکنش ژنرال «هربرت ریموند مک مستر»، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ اشاره کرد که در گفت‌وگو با روزنامه «جروزالم پست» گفت: دو راه برای مبارزه با آمریکا وجود دارد، یکی جنگ نابرابر است و در اینجا به معنای جنگ چریکی است و دومی راهی احمقانه است، اینکه ایران به جنگی کلاسیک با آمریکا ورود کند.

مک مستر که در جنگ اول و دوم عراق هم حضور داشته است، افزود: از همین رو اعزام یک ناوگروه دریایی متشکل از ناو هواپیمابر ابراهام لینکلن و واحدهای دیگر نظامی همراه آن تنها برای مخابره کردن پیامی به ایران و نه طرفی دیگر است.

البناء نوشت: بنابراین وضعیت در منطقه خلیج فارس و به ویژه در منطقه خاورمیانه به طور کلی با وجود جنجال‌ها، تهدیدها و سخنان جنگ افروزانه هرگز به سمت یک جنگ بزرگ و یا رویارویی میان ایالات متحده و ایران پیش نمی‌رود؛ بلکه برداشت دیگری از مواضع کنونی آمریکا می‌شود که در چند نکته به آن خواهیم پرداخت:

1- ایالات متحده به طور کلی، پنتاگون و دستگاه امنیتی آمریکا و به طور خاص دونالد ترامپ، رئیس جمهور این کشور تمایل جدی برای ورود به جنگی تازه در خاورمیانه را ندارند، زیرا جنگ بر منافع راهبردی این کشور در سطح بین المللی چه در قاره آسیا و چه آمریکای جنوبی تاثیرگذار است.

به عبارت دیگر، مبارزه استراتژیک میان ابرقدرت‌ها دیگر بر سر «خاورمیانه» نیست، بلکه بر سر نقش آینده چین و اقتصاد در حال توسعه آن و در نتیجه نقش سیاسی و نظامی است که در سطح رهبری جهان در انتظار چین است.

2- ایران دیگر از نظر دولت آمریکا و به طور خاص ترامپ یک تهدید راهبردی برای منافع آمریکا در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان شمرده نمی‌شود،حتی اگر سلاح هسته‌ای در اختیار بگیرد، حتی اگر متحدانش اعم از حزب الله لبنان، مقاومت مردمی در سوریه، الحشد الشعبی در عراق و مقاومت فلسطین در کرانه باختری را به جنگ با اسرائیل و ریشه کن کردن آن توانمند سازد.

اسرائیل مانند ماهیت برخی رژیم‌های عربی که در آغاز قرن بیستم شکل گرفت، ماهیت کاربردی داشته است و هر وقت ماموریتشان در راستای تامین منافع آمریکا و غرب به پایان برسد، دیگر وجودش اهمیتی ندارد؛ زیرا ماموریت اسرائیل تجزیه جهان عرب و تضعیف کشورهای آن به منظور حفاظت از منافع نفتی کشورهای غربی بوده است.

اما حالا اتکای آمریکا بخصوص به نفت خاورمیانه از بین رفته است و رقابت یا جنگی اقتصادی و موجودیتی بین واشنگتن و پکن شکل گرفته است و گرایش راهبردی آمریکا و بخصوص ترامپ به سمت خاور دور است از همین رو عدم اجتناب از آتش افروزی در خاورمیانه می تواند آنچه از منافع آمریکا و غرب در این منطقه از جهان باقی مانده است نابود کند.

3- عملیات الفجیره صرف نظر از اینکه چه کسانی عوامل اجرای آن بوده باشند منجر به تحولی راهبردی در خاورمیانه و دنیا می‌شود، تحولی که قبل از هر چیز به نفع منافع آمریکا در منطقه تمام می‌شود چون در نهایت عقب نشینی ناوگان‌های هوایی و دریایی آمریکا و غیره از منطقه خلیج فارس را رقم می‌زند آن هم طی توافقی که آمریکا با طرف‌های منطقه‌ای و در راس آن ایران و در سطح بین المللی با روسیه که منافع و سرمایه گذاری های بزرگی در منطقه خلیج فارس چه در عربستان، امارات، قطر یا غیره دارد.

از همین رو ضرورت آغاز مذاکرات طرف‌های مختلف و با مشارکت اساسی ایران پیش می‌آید تا یک نظام امنیتی منطقه‌ای به منظور حفاظت از منطقه خلیج فارس به طور خاص و خاورمیانه به طور کلی ایجاد شود بدون اینکه به مداخله نظامی مستقیم قدرت‌های بزرگ و ناوگان‌های آنها نیازی باشد.

4- این به معنای ایجاد یک نظام امنیتی منطقه‌ای است که از منافع همه اعم از قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی غیر از اسرائیل صیانت می‌کند و در این بین اسرائیل به دلیل اینکه ماموریتش به پایان رسیده است حضور یا فروپاشی آن طی دو سال آتی اهمیتی ندارد و دیگر آمریکا هم نیازی به حضور نظامی گسترده در خاورمیانه ندارند و همه هزینه‌های گزاف در این خصوص را صرف توسعه اقتصادی کشورش خواهد کرد هدفی که ترامپ برای رسیدن به آن به منظور تضمین پیروزی خود در انتخابات آتی ریاست جمهوری تلاش می‌کند، چراکه سیاست داخلی و نه سیاست خارجی بیشترین تاثیر را در مواضع رای دهندگان آمریکایی دارد.

5- این مسئله را گفته‌ایم و بازگو می‌کنیم که آمریکا و ترامپ هرگز تحت تاثیر نتانیاهو یا بن سلمان به جنگی ورود نخواهند کرد چون منافع محافل آمریکایی فراتر از اینهاست و در این خصوص باید شعار انتخاباتی ترامپ را که «اول آمریکا»ست یادآور شد.

به دنبال صدور گزارش مولر، بازرس ویژه تحقیق در باره دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و در نهایت تبرئه ترامپ از اتهام رابطه با روسیه در جریان مبارزات انتخاباتی خود، رئیس جمهور آمریکا در هماهنگی و همکاری با روسیه بخصوص در مسائل خاورمیانه آزادتر شده بخصوص که پیشتر هم از تصمیم کشورش برای ترک خاورمیانه خبر داد.

البناء نوشت: این مسائل سناریوهای جنگ در خاورمیانه را بعید می‌کند بلکه آمریکا با ایجاد یک نظام امنیتی در منطقه موافقت خواهد کرد چیزی که وزرای خارجه کشورهای اروپایی هم در اظهارات خبری پس از نشستشان با وزیر خارجه آمریکا در بروکسل بیان داشتند و پمپئو قرار است از آنجا عازم مسکو شده و با پوتین و وزیر خارجه آن دیدار کند.

به باور نویسنده، اگر چراغ سبز آمریکا نبود وزیران خارجه اروپا در مورد ایران مثبت صحبت نمی‌کردند، بلکه با متهم کردن ایران به دست داشتن در عملیات الفجیره شروع به انتقال رایزنی‌های خود به شورای امنیت می‌کردند.

نویسنده افزود: در این جا با اطمینان باید گفت که هر کسی که عملیات الفجیره را انجام داد، صرفنظر از جنبه‌های فنی و ماهیت سلاح‌های استفاده شده و یا عوامل پشت پرده آن، یکی از مهم ترین پیامدهای این عملیات در مخابره کردن این پیام به طرف‌های ذیربط است که: ایالات متحده برای حفظ منافع خود نیازمند جنگ یا درصدد جنگ علیه ایران نیست و همکاری مثبت با ایران می‌تواند ضامن منافعش باشد و البته بنیه ضعیف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم قادر به تحمل جنگی در منطقه نیست و اگر جنگی دربگیرد بعد از آن چیزی به نام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باقی نمی‌ماند.

مهمتر از همه، این پیام مطرح است که ارتباطات بین ایالات متحده، کشورهای اروپایی و روسیه نشان می‌دهد که جستجو بر پایه توافق در مورد مکانیسم‌های امنیتی است که باعث رفع تنش موجود و ایجاد مرحله جدیدی از همکاری بین المللی، بخصوص در زمینه پروژه بزرگ «یک کمربند یک جاده» چین است.

نویسنده افزود: سکوت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و حذف آنها از تماس‌های بین المللی به رغم اینکه حادثه انفجار کشتی‌ها در بندر الفجیره امارات رخ داده گواه همه چیزی است که در بالا به آن اشاره شد در حالی که وزیران خارجه کشورهای بزرگ اروپایی و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از نشست دیروز خود با وزیر خارجه آمریکا در بروکسل بر ضرورت ادامه و حفظ توافق هسته ای با ایران تاکید کردند.

البناء آورده است: بنابراین پیام حادثه الفجیره رسید و هدف تاکتیکی آن هم محقق شد و هدف راهبردی آن در راه است این اتفاق کاملا شبیه اتفاقی بود که در سال 1983 در بیروت رخ داد هنگامی که مقر نیروی دریایی آمریکا منفجر شد و در آن روز ارتش آمریکا مجبور به عقب نشینی از لبنان شد چیزی که پروژه تسلط مستقیم آمریکا بر منطقه از خاستگاه لبنان را متوقف کرد.

به باور نویسنده، عقب نشینی آمریکا از منطقه خلیج فارس و دیگر نقاط دنیا در کمال آرامش و امنیت انجام خواهد شد و نه زیر گلوله آتش به گونه ای که آبروی آمریکا هم مصون بماند و این نگرش را پدید آورد که عقب نشینی پس از دستیابی به اهداف صورت گرفته است.

در پایان آمده است: هیچ ایرادی ندارد؛ چون این عقب نشینی یک تحول راهبردی و زلزله آوری را رقم می‌زند و پس از آن رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس و نتانیاهو و رژیم وی روی زمین باقی نخواهند ماند.

فارس

دسته بندی ها :

پربیننده ترین خبرها