العالم - آسیا
در آستانه روز جهانی قدس، هنوز بازار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در برخی از کشورهای عربی داغ است و برخی از نظامهای عربی با حفظ نقاب همبستگی با ملت فلسطین و حقوق تضییعشده آنها، تلاش دارند به خیال خود برای حفظ موجودیت خود در منطقه، به این رژیم اعتماد کنند.
« أنیسة فخرو» نویسنده بحرینی طی یادداشتی که در روزنامه «رأی الیوم»، منتشر شد، با استناد به تحلیلهای نویسنده و شاعر و ناقد برجسته سوری در چند دهه پیش، از خطر روزافزون جنبش صهیونیسم و غیر قابل اعتماد بودن آن و عدم پایان یافتن طمع اشغالگری آن نوشت. جنبشی که در اواخر قرن نوزدهم از سوی تئودور هرتسل بنیان نهاده شد و توانست با همکاری قدرتهای جهانی، در سال ۱۹۴۸میلادی موجب اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی شود.
در مقدمه این یادداشت آمده است: «"محمد الماغوط" نویسنده برجسته [سوری] در سال ۱۹۷۸ [میلادی] با طنز همیشگی خود نوشت: چگونه امت عربی را از خواب بیدار کنم؟ چگونه این امت را متقاعد کنم که رویاهای اسرائیل طولانیتر از مرزهای آنهاست؟ پس اگر امروز داوطلبانه جنوب لبنان به اسرائیل اعطا شود، آن، شمال این کشور را برای حفظ امنیت خود در جنوب، مطالبه خواهد کرد! اگر کل لبنان داده شود، برای حمایت از امنیت لبنان، ترکیه را طلب میکند! اگر قطب شمال به اسرائیل داده شود، قطب جنوب را برای حمایت امنیتش در قطب شمال مطالبه میکند.!»
این نویسنده بحرینی این چنین ادامه داد: این دقیقا چیزی است که هر لحظه در حال اتفاق است. از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی غاصب در سال ۱۹۴۸ تاکنون، این رژیم دقیقا همین سیاست را دنبال میکند. تسلسل تاریخی این اشغالگری اینچنین است:
- در اواخر سالهای قرن ۱۹ در اروپا، جنبش صهیونیسم تشکیل شد که جنبشی سیاسی، سرمایهداری و نژادپرست بود که از دین یهود برای جلب یهودیان در سراسر کشورهای جهان سوءاستفاده کرد و از آن زمان تا کنون تحت حمایت جنبش امپریالیسم جهانی است.
- در سال ۱۹۴۸، بخش بزرگی از فلسطین اشغال شد و پس از طرد فلسطینیها از کشورشان با توسل به زور و ارتکاب قتل عامهای بسیار و همدستی کشورهای بزرگ، دولت اسرائیل اعلام موجودیت کرد.
- در سال ۱۹۶۷ اراضی جولان سوریه و سیناء در مصر و بقیه فلسطین را پس از شکست، اشغال شد. اسرائیل همچنین بخشی از اراضی اردن را که آن را بخشی از کشور خود میدانست، اشغال کرد و آنها را با شهرکهای صهیونیستنشین از اراضی کرانه باختری پر کرد. اکنون نیز پروژه الحاق آنها تحت عنوان «یهودا» و «السامره» را دارد. اسامی ممالک یهودی در فلسطین که بیش از دو هزار سال پیش برای مدتی کوتاه، وجود داشتند.
- در سال ۱۹۷۳ جولان سوریه همچنان تحت اشغال صهیونیستها ماند.
- در سال ۱۹۷۸ به جنوب لبنان حمله کرد و جنوب لبنان را از کنترل نیروهای امیل لحود خارج کرد.
- در سال ۲۰۰۰، اسرائیل از جنوب لبنان عقبنشینی کرد اما مزارع شبعا و کفرشوبا همچنان تحت اشغال باقی ماند.
- در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، قدس و جولان را به [اراضی اشغالی خود] الحاق کرد و به طور مستمر اراضی سوری را به عنوان بخشی از طرح اشغال خود، بمباران کرد.
- در سال ۲۰۱۹، اراضی اردنی اجاره شده از سوی اسرائیل به اردن بازگردانده شد. اراضی الباقوره و الغمر در سال ۱۹۶۷ از سوی اسرائیل اشغال شده بود و این امر به عنوان یک راز باقی ماند تا اینکه مشخص شد در توافق وادی عربه که در سال ۱۹۹۴ امضاء شد، برای ۲۵ سال به اجاره اسرائیل درآمده است.
- در سال ۲۰۲۰ کنونی نیز، تصمیم آن برای الحاق غور الاردن و شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری اشغالی، به اراضی اشغالی فلسطین مطرح است.
«نگاهی به سند قیمومیت بریتانیا بر فلسطین و تعریف مرزهای فلسطین در این سند بیفایده نیست. این مرزها شامل کل اراضی از بحر تا نهر تا مرزهای عراق میشود. به این ترتیب تعریف صهیونیسم بر اساس بیانیه بالفور اینچنین شد که سرزمین فلسطین به معنای تمام آن چیزی است که در سند قیمومیت انگلیس آمده است و برای همین برای تحقق این رویای خود تلاش کرد.»
«اسرائیلیها معتقدند که آنچه تاکنون حاصل شده، تنها موفقیت در بخش اول بیانیه بالفور اسنت. لذا باید گفت که در حال حاضر، اردن در معرض خطر گرفته است.»
«آشکار است که اشغال فلسطین از سوی صهیونیستها بر این اساس صورت گرفت که آنها خود را دارای حق تاریخی و الهی در این کشور دانستند و به متون تورات که هیچ اساس علمی ندارد، استناد کردند. ضمن اینکه تابه امروز مشخص نشده که نسخه صحیح تورات کجاست.؟»
«حتی توراتی که آنها به آن استناد میکنند، مملو از قصههایی است که نشانگر جنگهای آنها با عربهای کنعانی است که ریشههای ملت فلسطین به آنها بازمیگردد. حتی در تورات آمده است که فلسطین سرزمین مردم کنعان است.»
«جنبش صهیونیسم، امت یهود را ایجاد کرد و این نیز یک خطای علمی است. زیرا امتها بر اساس نژاد ایجاد میشوند نه دین. این از اصل ادعای آنها! اما حفظ امنیتشان، این نیز بهانهای است برای منحرف کردن افکار عمومی جهانیان از اصل موضوع.آنها خود را مردمانی متمدن و صلحطلب جلوه میدهند که حامل فرهنگ اروپایی در مرکز عربهای وحشی و عقبمانده که میخوهند این نقطه متمدن را از بین ببرند، حضور دارند.همواره روال این بوده که متجاوز و غاصب تروریست خود را قربانی نشان دهد.»
الماغوط در پایان اینچنین مینویسد: من چگونه غرور، خشم و نگرانیهای این امت را تحریک کنم؟ آیا ماسکی مانند « بیگن» با آن دو دندان شوم پیشینش بر چهره بزنم؟ یا مانند «موشه دایان» چشم بند مشکی بر یک چشمم بگذارم و کودکان را در شب بترسانم؟ آیا در میدانها تصاویری از آنچه که در سینههای «شارون» و «پرز» از کینه و نفرت در قبال این امت نقش بسته و ظلم ، تحقیر ، گرسنگی و نابودی این ملت از سوی اسرائیل را به نمایش گذارم؟»
فخرو ادامه داد: «البته رهبران صهیونیسم یاد گرفتند که باید رهبران زشتی چون «گلدامایر و بیگن» را حذف کنند و آنها را با کسانی که چهرهای چون بره دارند جایگزین کنند تا گرک در لباس بره پنهان شود. همانگونه که درباره نتانیاهو صدق میکند.»
الماغوط این جملات را در آن سال یعنی ۱۹۸۷ و پیش از آنکه ذلت و گرسنگی و نابودی در عراق، یمن، سوریه، لیبی، سودان و ...را ببیند، نوشته است.
با این علم که شمار کشورهای عربی پیش از سال ۱۹۴۸ و زمانی که سوریه و جزیره العرب بزرگ وجود داشت، تنها نه عدد بود و اکنون شمار این کشورها به ۲۲ عدد میرسد و این روند همچنان ادامه دارد، باید پرسید که آیا نظامهای عربی میخواهند بعد از ۲۰ سال، شمار آنها به بیش از ۴۰ کشور برسد؟
فارس