العالم - ایران
سرتیپ احمدرضا پوردستان رییس مرکز اطلاعات راهبردی ارتش در گفتاری شفاهی درباره نقش روحانیت در دفاع مقدس نکاتی را مطرح کرده است که در ادامه آمده است:
ما اگر عوامل موثر در پیروزی انقلاب اسلامی را بشماریم، میبینیم عوامل فراوانی در پیروزی انقلاب نقش داشتند، اما تعدادی از اینها عوامل عمده، اثرگذار و محوری بودند. بدون شک اصلیترین و محوریترین نقش در پیروزی انقلاب اسلامی، حضور روحانیت و در راس همه، امامخمینی(ره) در خط مقدم نهضت بود که با هدایتهای حکیمانه و تدابیر خردمندانهشان کشتی انقلاب را به ساحل پیروزی رساندند. اگر این هدایتها و تدابیر حضرت امام نبود و اگر این تدابیر توسط روحانیت و اقشار و لایههای مختلف اجتماع انتشار داده نمیشد، بعید بود که انقلاب به این سرعت گسترش پیدا کند و به ثمر بنشیند. ما شاهد بودیم که در دوران انقلاب، عمده حرکتهای مردمی از مساجد، هیاتهای مذهبی و تکایا شکل میگرفت. آن مغناطیسی که گروههای مختلف مردم را در این اماکن مقدس گرد هم میآورد، روحانیتی بود که با کلام نافذ و با براهین واضح به روشنگری میپرداخت و مردم را جمع میکرد و آنها را به حرکت درمیآورد. از به هم پیوستن این امواج انسانی بود که دریایی شکل گرفت و پایههای ظلم و ستم را به لرزه درآورد.
البته پیشتازی و پیشروی روحانیت از خرداد ۴۲ تا انقلاب سال ۵۷ به سه نکته عمده و کلیدی متکی بود:
۱- آگاهی روحانیت از واقعیتهای موجود در جامعه که زیر چکمههای نظام پوسیده شاهنشاهی دست و پا میزد و یارای نفس کشیدن نداشت: روحانیها این واقعیتها را بهخوبی میدانستند و با روشنگری، موجبات بیداری عمومی را فراهم میآوردند.
۲- شجاعت روحانیان: کسی که لباس روحانیت بر تن میکند، تنها دغدغهای که ذهن و فکرش را پر میکند ترویج دین و گسترش و بسط عدالت در جامعه است. بهخاطر همین، از هیچ خطری واهمه ندارد و با شهامت و شجاعت افشاگری میکند. همین مسئله سبب میشد که مردم در آن سالها پروانهوار به گرد این نوری که ایجاد شده بود جمع شوند و پشت سر آن به حرکت درآیند.
۳- جایگاه و پایگاه مردمی روحانیت بین مردم: روحانیت سنگر امن و نقطه اطمینان و اتکای مردم بود. در نماز، در ازدواج، در حل اختلافات، در مشورت کردن و... روحانیت امین و پناهگاه مردم بود و امت به کلام روحانیت اعتقاد کامل داشت. وقتی روحانی پرچم به دست میگرفت و حرکت میکرد، گروههای مختلف و اقشار گوناگون اجتماع با اطمینان قلبی پشت سر او که احساس میکردند لباس پیامبر(ص) را بر تن دارد به حرکت درمیآمدند.
واقعیت مسلم آن است که انقلاب اسلامی از جنس انقلابهای دیگر نبود. این انقلاب برای آب و نان و زمین و ثروت و موقعیت و کسب منافع مادی نبود. انقلابی بود که دغدغۀ دین و نبود عدالت اجتماعی نقطه آغازین آن بود. انقلابی بود از جنس معنویت، لذا برای هدایت و سکانداری چنین انقلابی طبیعی است که مردان الهی و معنوی باید وارد میدان شوند.
حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ شعله انقلاب را ایجاد کردند، اما آن کسانی که نگذاشتند این شعله خاموش شود بلکه آن را عمیقتر و گستردهتر کردند و بارقههای آن را در قلوب تکتک مردم روشن ساختند، روحانیت بود. چه بسیار از آنها که در مسیر سخت و دشوار تنویر و روشنگری سوختند و جان، این عزیزترین سرمایهشان را در راه اهداف مقدس انقلاب اسلامی هدیه کردند.
● نقش روحانیت در دفاع مقدس
انقلاب اسلامی همراه خود ادبیات و واژههای جدیدی را در فرهنگ سیاسی جهان وارد کرد، واژههایی مثل مردمسالاری دینی، ولایتفقیه، حکومت دینی و... این واژهها بهقدری قوی، قدرتمند و حرکتآفرین بودند که استکبار بهخوبی متوجه شد که انقلاب در مرزهای جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران باقی نخواهند ماند و کشورهای منطقه را تحتالشعاع خود قرار داده و آنها را نیز بیدار خواهد کرد. لذا با همه توانش و با به کارگیری تمام ابزارهایش؛ از تحریم اقتصادی و موج ترور و بمبگذاری در کشور گرفته تا ایجاد ناامنی در استانهای مرزی و ساماندهی کودتاهای نظامی و سیاسی، در جهت مقابله با آن همت گماشت.
زمانیکه توطئهها و ترفندهای براندازانۀ استکبار به نتیجه نرسید، با تحریک و تطمیع فردی جاهطلب به نام صدام، هشت سال جنگ را بر کشور تحمیل کرد.
جنگ تحمیلی در نمایی واقعی، جنگ دنیای استکباری شرق و غرب علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود، اما آنچه که استکبار را به این ماجراجویی کشاند، نه مربوط به جغرافیای سیاسی بود، نه نفت، نه معادن و نه آب بلکه عامل اصلی، ترس دشمن از اسلام بود، ترس از فرهنگی دینی که با منافع مادی و نامشروع غرب در تضاد بود.
جنگ تحمیلی بیشتر از آن که جنگ بین دو کشور هممرز بهخاطر اختلافات ارضی باشد، جنگی اعتقادی بود که همانند جنگ خندق، تمام کفر در یکسو و کشوری که پرچم توحید را به دست گرفته بود در سویی دیگر قرار داشت. وقتی ماهیت و هویت جنگی اعتقادی، ایمانی و دینی باشد، پرواضح است که سربازان خط مقدم این پیکار باید انسانهای مذهبی باشند. همین نکته بیانگر نقش روحانیت در جنگ تحمیلی است. مرور و مطالعه صحنههای مختلف جنگ این واقعیت را نشان میدهد که در جنگ هشت ساله، روحانیت تمامقد حضور پیدا کرده و انجام وظیفه کردهاند. درصد شهدای روحانی که نسبت به جمعیتشان بالاتر از نیروهای نظامی است، گویای این واقعیت حماسی و نشاندهنده تکلیفمداری این قشر از جامعه است.
حضور مومنانه و در عین حال مقتدرانه روحانیت در دفاع مقدس در هیبتهای مختلفی صورت میگرفت که بهطور اجمال به برخی از آنها اشاره میکنم:
۱- در نقش فرمانده
از فرماندهان دفاع مقدس، روحانیانی بودند که لباس رزم به تن کرده و تعدادی از نیروها را در جنگ، راهبری و هدایت میکردند. اینها کسانی بودند که گاه با حضور در مناطق غرب کشور و مقابله با اشرار و گروهکهای ضدانقلاب در قبل از جنگ تحمیلی، توانمندیها و کارآمدیهای لازم را برای هدایت یگانها کسب کرده بودند.
۲- در نقش نیروی تبلیغی
در جبهه: روحانیهای جوان در مقاطع مختلف جنگ، دوشادوش رزمندگان در خطوط مقدم و در سنگرها حضور یافته و با برپایی نماز جماعت و دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا معنویت خاصی را ایجاد میکردند. در کنار آن، پاسخگوی مسائل شرعی و رزمندگان نیز بودند.
در مساجد: حضور فعال روحانیها در مساجد و تبیین واقعیتهای جنگ و دفاع مقدس برکات فراوانی را به همراه داشت. این کار باعث قوت قلب و دلگرمی مردم میشد و بستر مناسبی برای تشویق جوانان به شرکت در آوردگاه بزرگ دفاع مقدس داشت.
۳- در اسارت
روحانیهای رزمندهای که به اسارت دشمن بعثی درآمدند، در اسارتگاهها و با همه مضیقههایی که دشمن ایجاد میکرد، کانون امنیت و آرامش و طمانینه سایر اسرا بودند.
در راس همه اسرای روحانی، مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابیفرد بود که با هماهنگی تعداد دیگری از اسرا ضمن حفظ روحیه و انگیزه رزمندهها در اسارت، آنچنان اقتداری ایجاد کردند که زندانبانان در مقابل آنها سر تعظیم فرود آوردند.
در مجموع، یکی از جلوههای اصلی و پررنگ و اثرگذار روحانیت شیعه، حادثه عظیم دفاع مقدس است. روحانیت شیعه با حضوری تکلیفمدارانه در این واقعه و رویداد بزرگ تاریخی، هرجا که احساس نیاز میشد، باانگیزه انقلابی و عاشورایی وارد میشد و در سختترین و پرخطرترین کارها جزو اولین داوطلبان بود. یاد و خاطره همه روحانیان شهید را گرامی میداریم و به روح بلند و ملکوتیشان درود میفرستیم.