دردسر عکس های سلفی تازه داماد اهوازی با پول های دزدی

دردسر عکس های سلفی تازه داماد اهوازی با پول های دزدی
جمعه 30 تير 1396 - 17:14

اگر به حرف های برادرم که هم اکنون در زندان است گوش می‌کردم امروز برای هفتمین بار دستگیر نمی شدم. برادرم می‌گفت: پلیس عملیات ویژه آگاهی خراسان رضوی آن قدر مسلط است که سرقت در مشهد عاقبتی جز دستگیری ندارد اما من ...

العالم - ایران

جوان 25 ساله ای که پس از ارتکاب چندین فقره سرقت از مشتریان بانک در مشهد دستگیر شده است در حالی که از گذشته خود ابراز ندامت می کرد در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: اولین بار در اهواز به زندان Prison رفتم. آن زمان 18 سال بیشتر نداشتم اما به خاطر این که بیشتر بستگان ما از راه سرقت زندگی خود را می گذراندند من هم پس از آزادی از زندان نتوانستم سرقت را کنار بگذارم و دوباره به کارهای خلافم در اهواز و دیگر شهرهای کشور ادامه دادم به طوری که تعداد زیادی از نزدیکانم هم اکنون در زندان هستند.

سال گذشته وقتی که برادرم به همراه بستگان دیگرم برای سرقت به مشهد آمده بودند پلیس آن ها را دستگیر کرد. مدتی بعد وقتی به ملاقات برادرم رفتم مرا از سرقت کردن در مشهد منع کرد. برادرم که با رمز صحبت می کرد به من گفت: پلیس آگاهی مشهد 4 نفر از اعضای خانواده ما را دستگیر کرده است و همه ما زیر ذره بین پلیس قرار داریم بنابراین هیچ وقت برای سرقت به مشهد نیایید اما گوش من به این حرف ها بدهکار نبود قبلا شش بار دستگیر شده بودم و با خودم می گفتم این بار طوری سرقت می کنم که اثری از خودم بر جای نگذارم. حدود 20 روز قبل بود که با دختری ازدواج کردم.

به خاطر مخارج عروسی و پول هایی که قرض کرده بودم در وضعیت سختی قرار داشتم . این بود که با خودم گفتم «یا اقبال یا شانس» چهره ام را تغییر دادم و به پیشنهاد یکی از دوستانم از اهواز عازم مشهد شدیم. تصمیم داشتیم با همان شیوه پنچر کردن خودروها پول های مشتری های بانک ها را سرقت کنیم، بنابراین ابتدا سوئیتی را در مشهد اجاره واز ساعت سه صبح روز بعد دزدی از مشتری های بانک را آغاز کردیم. طی 2 روز 25 میلیون تومان پول گیرمان آمد. آن قدر خوشحال بودم که پول های دزدی را به هوا پرتاب می کردم و عکس سلفی می گرفتم اما باز هم وسوسه شدیم تا چند سرقت دیگر برای به دست آوردن پول بیشتر در مشهد انجام بدهیم و بعد به شهرهای دیگر برویم. آخرین سرقت از پیرمردی کشاورز بود که پس از گرفتن 16 میلیون تومان از بانک خارج و سوار وانت خودش شد.

در همین لحظه یکی از همدستانم به او گفت: ماشین ما خراب شده اگر امکان دارد کمک کنید آن را هل بدهیم وقتی پیرمرد مشغول هل دادن پژوی ما بود ناگهان پول هایش را از داخل وانت برداشتیم و فرار کردیم. هنگامی که لبخند زنان وارد مخفی گاهمان شدیم در یک لحظه کارآگاهان را پشت در دیدیم و این گونه تنها چند عکس سلفی با پول های سرقتی برایمان باقی ماند اما ای کاش ..

رکنا

دسته بندی ها :

پربیننده ترین خبرها