العالم _ عربستان سعودی
اردن ناآرام شد و دلیل ناآرامی ها بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی و سوخت و قانون جدید مالیاتی در این کشور اعلام شد اما استعفای دولت و روی کار آمدن دولت الرزاز هم از میزان ناآرامی ها نکاست.
متعاقب تشدید ناآرامی ها سلمان پادشاه سعودی طی فراخوانی هم ملک اردن و هم پادشاه متمول کویت و هم ولیعهد صاحب مکنت و نفوذ امارات را برای بحث و به اصطلاح کمک به اردن جهت بازگرداندن ثبات به این کشور دعوت کرد.
پیش از این در برخی رسانه ها ناآرامی های اردن به قطع کمک های مالی سعودی و آمریکا به این کشور مرتبط اعلام شده بود و برخی دیگر مخالفت آمریکا، اسرائیل و عربستان با حضور اردن در نشست اضطراری اخیر سران سازمان همکاری اسلامی در ترکیه با هدف حمایت از مردم فلسطین را عامل اساسی ناآرامی ها معرفی کردند. به باور این گروه از آن جهت که از دیدگاه سه کشور یاد شده هرگونه مخالفت با تحقق معامله قرن آمریکایی مردود و مستوجب مقابله و مجازات است لذا این اقدام خلاف قاعده اردن که البته در برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی یدی طولی و سابقه ای قابل تامل دارد می بایست در نطفه خفه می شد، تا درس عبرتی برای سایرین باشد و النهایه پروژه معامله قرن در محیطی آرام و به دور از تنش در آینده ای نزدیک عملیاتی شود. اگر چه هر یک از تحلیل های پیش گفته به نوبه خود می تواند بخشی از واقعیت آنچه در اردن این روزها می گذرد را نشان دهد اما به نطر می رسد این تمام واقعیت نیست. توصیح آنکه اردن به شهادت تاریخ از پیشگامان عادی سازی روابط با اسرائیل طی دو دهه اخیر و همچنین برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی است. در عین حال موقعیت استراتراتژیک و ژئوپولتیک این کشور در همسایگی عراق، سوریه، عربستان و بالاخره اسرائیل بروز ناامنی و بی ثباتی در این کشور و در استانه تحقق معامله قرن را نه تنها مقرون به صرفه معرفی نمی کند که آسیب رسان به این پروژه معرفی می دارد، به ویژه آنکه بخش اعظمی از ساکنان اردن در واقع فلسطینی الاصل هستند و ناآرامی و بی ثباتی در اردن به معنای هم افزایی مخالفت ها با فلسطینیان در خصوص معامله قرن محسوب می شود، امری که نه به سود امریکا و اسرائیل و نه به نفع عربستان، امارات و دیگر کشورهایی است که هم موجودیت اسرائیل را در خفا و علن مورد تایید قرار داده اند و هم در طی ماه های اخیر در مقابل انتقال سفارت امریکا از تل آویو به قدس و متاثر از آن کشتار فلسطینان در جمعه های خشم و راهپیمایی های بازگشت سکوتی معنادار کرده اند.
درکنار این مسائل اگر بی محتوا شدن شورای همکاری خلیج فارس طی یک سال گذشته را در کنار اجلاس دوجانبه پرقراداد بن سلمان و بن زاید در عربستان بگذاریم و عدم دعوت از بحرین به عنوان پایه ثابت ماجراجویی های این دو جوان جویای نام در این نشست را به آن بی افزاییم آن گاه روشن خواهد شد که دعوت از کویت متمول در کنار دعوت از بن زاید به جای پادشاه در اجلاس مکه باهدفی اساسی تر از نجات اردن از بی ثباتی برگزار می شود و آن عبارت است از تلاش جهت تحکیم موقعیت بن سلمان به عنوان پادشاه آینده عربستان و رهبرجهان عرب و دنیای اسلام، رهبری که تلاش برای لائیک کردن جامعه عربستان را به منظور نزدیکی هرچه بیشر و جلب حمایت دولت های غربی و به ویژه آمریکا در صدر توجهات خود قرار داده و برای رسیدن به این هدف گذر از خط قرمز جهان اسلام یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل را ابتدایی ترین قدم در تحقق آرمانش می داند.
براین اساس به نظر می رسد کمک به آرام سازی اوضاع در اردن پس از آنکه پادشاه اردن پیام آمریکا، اسرائیل و عربستان مبنی بر هزینه بر بودن مخالفت با اسرائیل و معامله قرن را دریافت داشت اولین خروجی نشست مکه و تصریح بر رهبری بن سلمان بر جهان اسلام و عرب هدف اصلی و نه البته خروجی مورد توقع عربستان از اجلاس چهارجانبه مکه باشد.
ابورضا صالح