العالم - كشكول
اما اینگونه اطلاع رسانی و بزرگ جلوه دادن این مرد اصلا عجیب به نظر نمی رسد زیرا این کشور شیخ نشین سالانه 15 میلیون دلار برای روابط عمومی و صنعت لابی به آمریکا می پردازد از اینرو رسانه های این کشور نیز برای این مقام اماراتی دست می زنند و سوت می کشند و صفات فرماندهان بارز را به پایش می ریزند؛ درست در زمانی که جهان عرب در حال غوطه زدن در بحران های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است و کشورهای بزرگ عربی در حال از دست دادن نقش خود در جهان عرب به نفع شیخ نشین های کوچکی هستند که تصور می کنند با پول خود می توانند مساحت کوچک خود را افزایش داده و عقب ماندگی نظام های خود را پنهان کنند.
فرض کنیم یک جوان عربی که هیچ ذهنیتی در این خصوص ندارد، تحت تاثیر تبلیغاتی غرب و تبلیغات توخالی کشورهای عربی قرارگرفته و می خواهد این مرد را الگوی خود قرار داده و از وی ارزش اخلاقی را فرا بگیرد و در زندگیش به کار ببندد اما تنها چیزی که دستگیرش خواهد شد این است که وی عاشق مجلات تسلیحاتی آمریکاست تا حرص خود را برای خریدن سلاح فروکش کند و به دلیل کوچکی امیر نشینش دچار عقده حقارت است و این حکومت را از پدرش به ارث برده و به کشتارمردم یمن و لیبی مشغول است و شاید در مصر تا به هر بهایی اخوان المسلمین را از زندگی سیاسی در مصر و هر بخش ازاین کره خاکی بازدارد علیرغم اینکه معلم دوره کودکی اش یکی از آنها بوده است.
محمد بن زاید با شکوه و بزرگی پدرش سر می کند و هرگز نقش آفرین نبوده ، بلکه از زمانی که به کشتار کودکان، زنان و جوانان یمن روی آورده و پول های امارات را برای تبدیل به سلاح به لیبی می فرستد تا جنگ داخلی ویرانگری در یمن به وجود بیاورد، در واقع با آبروی پدرش نیز بازی کرده است.
وی اما در صدد این است که چگونه کشورهای بزرگ را تجزیه کند و آنها را به کشورهای کوچکی تبدیل و با پول آنان را به هواداران غرب تبدیل کند و چگونه با اخوان المسلمین بجنگد زیرا آنها در صورت پیشرفت در عمران، تکنولوژی و تجارت؛ تهدیدی برای نظام های قبیله ای هستند و چگونه بر قطر فائق آید زیرا نقش منقطه ایش بسیار بزرگتر از مساحت جغرافیایی این کشور وقدرت تاثیرگذاری اش در مسائل منطقه ای فراتر از عربستان و امارات است.
بن زاید در یمن نیز با همه امکانات مالی و تسلیحاتی و نفوذی خود در صدد تجزیه یمن به دو بخش شمالی و جنوبی است تا بندرهای جنوب را به تسلط خود درآورد و جنوب را علیه شمال و برای شکستن شوکت یمنی ها در جزیره العرب قوی ترین بلوک بشری که شیخنشینها و امیرها در مقابل آنان احساس حقارت می کنند.
بن زاید با محمد بن سلمان همتای سعودی خود ائتلافی تشکیل داد تا یمن را اسیر جنگ و درگیری های داخلی باقی نگاه دارد تا بدین ترتیب وحدت و قدرت آنان را تضعیف کند اما با هوشیاری مردم یمن و نقش موثر فرماندهان انصارالله در حفظ کرامت و حاکمیت یمن که دارای عمقی به درازنای تاریخ است همه نقشه هایشان بر باد رفت زیرا یمن مانند کشورهای شیخ نشین و کشورهایی که بریتانیایی ها برجای گذاشتند، نیست.
بن زاید با شاخه حزب الاصلاح اخوان المسلمین در یمن شعار مبارزه با اخوان را سر داده و از جنوبی ها بر ضد دولت مستعفی عبدربه منصور هادی مورد حمایت سعودی ها حمایت می کند زیرا با حزب الاصلاح ائتلاف تشکیل داده است.
او به قدری از اخوان المسلمین عقده به دل گرفته که به دنبال آنان به لیبی رفت تا از ژنرال خلفیه حفتر در جنگ با دولت قانونی طرابلس و مورد حمایت ترکیه و قطر، حمایت کند و علیرغم تحریم فروش سلاح به طرف های جنگ لیبی، از ارسال سلاح به این کشور هیچ ابایی ندارد.
بن زاید در این دو درگیری به جز طولانی کردن بحران ها و خسته کردن ملت ها، هیچ دستاورد دیگری نداشت.
وی در درگیری با قطر نیز به اهداف خود در به حاشیه کشاندن نقش منطقه ای قطر ناکام ماند و محاصره و تلاش هم پیمانانش یعنی عربستان، مصر و بحرین برای اجبار دوحه به تسلیم و انصراف از سیاست های خارجه اش حتی سیاست اطلاع رسانی اش هیچ سودی نداشت و شکست دیگری در پرونده بن زاید افزود که در صدد این بود تا با رسانه های غربی و عربی خود را به عنوان قهرمان جزیره العرب معرفی کند.
تنها دستاوردی که محمد بن زاید به عنوان ثمره سیاست خارجی اش برای کشور امارات به آن دست یافت و دخالت در امور کشورهای دیگر نیز از جمله آن است ، باعث شده که امارات به عنوان یک کشور ترانزیت تجاری در معرض حملات پهپادها قرار گرفته و کشتی ها در نزدیک بنادرش منفجر شوند و این حملات موجب نگرانیهای امنیتی برای کشوری شده که در گذشته خود را از سیاست دور نگاه می داشت و اقتصاد را گزینه ی اول خود قرار داده وسازندگی پیشه کرده بود، تا آن که داد امرای امارات از بلاهایی که هوس های محمد بن زاید از جمله سه عقده ی او - یعنی کشورهای بزرگ واخوان المسلمین و قطر - برای شان به بار آورده بود به هوا رفت.