چنین افرادی که به ابعاد روحی خود توجه ندارند وبرای به کمال رسیدن آن کاری انجام نمی دهند، پس ازاینکه زیبائی های موهوم ظاهری خود را (که بطورطبیعی بعد ازمدتی زائل می گردند) از بین رفته می بینند، احساس بیهودگی کرده ومانند موجودات بی اصل وریشه، ثبات شخصیت خود را از دست می دهند ودراثراحساس غَبن و شکست، با احساس بی هویتی ازجامعه کناره گیری کرده و در اثر فشارهای روحی و روانی حاصل ازاین خسران عظیم، انزوا اختیار می نمایند و به کُنجی می خزند.
توجه زیاد به بُعد نفسانی وجود، سبب می گردد که روح آدمی، صفات وخوی حیوانی پیدا کند و اومانند حیوانات عمل نماید، چنین کسی:
گاهی چون خوک درآزمندی، یا چون گرگ دردرندگی، یا چون مورچه درجمع آوری وپنهان کردن (احتکار و کنز مال)، و یا چون موش دردزدی، یا چون روباه درمکاری وحیله گری، یا چون میمون درشبیه سازی (مُدگرائی)، یا چون گاو در پرخوری و...، ظاهرمی گردد.