خبر:
در حالی که این روزها خبر استفعای احتمالی وزیر خارجه دولت دیاب در لبنان بگوش میرسید امروز این مساله عملیاتی شد و ناصیف حتی از قطار کابینه پیاده شد.
تحلیل:
- در دلایل استعفای "ناصیف حتی" گمانه های متعدد و مختلفی ارائه شده است. برخی بر این باورند که این استعفا در سایه فشارهای آمریکا، فرانسه و سعودی صورت پذیرفته است و در واقع رکن تکمیل کننده فشارهایی است که این روزها بر دولت لبنان برای ترک مسئولیت وارد میشود. در این نگاه آمریکا و هم پیمانان این کشور پس از آنکه به نتیجه مطلوب در دو عرصه نظامی و اخیراً اقتصادی در به زانو درآوردن ملت و دولت لبنان ناکام ماندند پروژه به سقوط کشاندن دولت دیاب با بهانه "ناکارآمدی" را کلید زده اند و بقوت پیگیری میکنند.
- در مقابل برخی با استناد به بیانات اخیر ناصیف چنین استدلال میکنند که او از اوضاع حاکم بر دولت و بشکلی ویژه از آنچه در حوزه مدیریتیاش در جریان بوده است ناراضی بوده و لذا به استعفا روی آورده است. ناصیف اخیراً از فقدان اراده در دولت برای پیشبرد اصلاحات گلایه کرده بود و گفته بود من امیدهای زیادی به تغییر و اصلاحات داشته ام اما همه اینها فقط امید بود. افزون بر این برخی از منابع از گلایه های او از عملکرد "عباس ابراهیم" و آنچه مداخله او درحوزه کاری وزیر خارجه در ارتباط گیری و تعامل با برخی دولت ها میخوانند سخن گفته اند و بالاخره برخی از گله مندی ناصیف از اظهار نظر نخست وزیر لبنان در خصوص بی نتیجه بودن سفر اخیر "لودریان" وزیر خارجه لبنان به عنوان یکی از عوامل و اسباب استعفا سخن میگویند.
- اگرچه در مواردی از این دست معمولا میتوان از مجموعه ای از دلایل سخن گفت و هر کدام را مکمل دیگری معرفی کرد اما واقعیت آن است که در شرایط کنونی اقدام ناصیف مقبول افکار عمومی در لبنان واقع نشده است و طبعا منافع ملی لبنان به دلایلی چند، به هیچ وجه چنین تصمیمی را در شرایط بحرانی حاکم براین کشور تایید نمیکند. اول آنکه بشهادت بسیاری از لبنان پژوهان کابینه کنونی درسخت ترین شرایط این کشور مشغول مدیریت بحران است و بیش از اسلاف خود به صفت "پرکاری" متصف است. دوم اینکه در شرایط کنونی تضییقات مالی و فشارهای اقتصادی عموما طراحی و تحمیل شده از خارج نیازمند صبر و حوصله ای بیش از تاب آوری و تحمل پذیری در شرایط آسایش است و استدلالهایی چون بی اعتمادی به اصلاحات و وجود دولت سایه اساسا محلی از پذیرش پیدا نمیکند. سوم اینکه فشارهای کنونی درواقع با هدف جبران ناکامیهایی تحمیل میشود که درشرایط ناارامیها ی اخیر درلبنان به بار ننشست واین بار ودرسایه تلاش برای بسقوط کشاندن کلیت دولت رنگ وبویی جدید بخود گرفته است .این بار امریکا اصراردارد با خارج ساختن برخی از اعضای دولت از کابینه سناریوی بی ثبات سازی و ناامن کردن لبنان را نهایی کند و بدین شیوه آب رفته از جوی را دوباره به مجرای قبل برگرداند. چهارم پس از آنکه در سایه تحریم حزب الله لبنان از سوی آمریکا و برخی از کشورهای غربی پروژه جداسازی حزب الله از مردم و حاکمیت لبنان به نتیجه مطلوب نرسید مساله "ضرورت بی طرفی لبنان "مطرح شد که آن هم البته درسایه اعتماد مردم به حزب الله از یکسو و مواجهه با دشمنی سراپا مسلح بنام اسرائیل، ابتر ماند. در سناریوی جدید آمریکا اصرار دارد با جدا کردن برخی ازاعضای کابینه در عمل دولت این کشور را فشل و بی خاصیت و النهایه مشمول سرنگونی قراردهد. طبق نگاه آمریکا دیگرانی در کابینه دیاب هستند که اصرار بر خروج از دولت دارند که با خروج اولین عضو میتوان خروج آنان را نیز بانتظار نشست.
- در چنین شرایطی بنظر می رسد ناصیف با استعفای از دولت لبنان از سویی نشان داد قابلیت همراهی با "کابینه عمل در شرایط طوفانی" را ندارد و از دیگر سو و متاسفانه شاید با این اقدام به تکمیل پازل "جنگ روانی" آمریکا علیه دولت و ملت لبنان خواسته یا ناخواسته کمک کرد. اینکه آیا سناریویی جدید آمریکا برای بی ثبات سازی لبنان در قالب این تعریف جدید به نتیجه برسد یا نه را باید منتظر تحولات آینده ماند اما آنچه مسلم است اینکه دولت لبنان و حاکمیت این کشور اصرار دارد در مقابل فشارها مقاومت کند. عزم جدی در این مقاومت را میتوان در انتخاب سریع جانشین برای "ناصیف حتی" دریافت کرد.