العالم - کشکول
به تازگی خزانه داری آمریکا تحریم های جدیدی را در چارچوب "قانون سزار" بر سوریه تحمیل کرده است. این بار این تحریم ها در اقدامی نمادین علیه سه تن از شخصیت های جدید سوری وضع شده است. البته تعجبی هم ندارد. چون ماه سپتامبر داشت تمام می شد و آنها کسی را در این ماه تحریم نکرده بودند. لذا باید کسی یا کسانی را هر چند بی ربط با مسائل اقتصادی یا نظامی یا حتی ناشناس تحریم می کردند. روشن است که کل این تکاپو، یک هدف را دنبال می کند و آن، رونق دادن به بازار انتخابات آمریکا و تبلیغ برای دولت ترامپ است تا کسی متوجه نشود که او رسما شکست خورده است.
چیزی که در آخرین شب مناظره گذشت، (از نظر رسوایی) چیزی کم از تحریم های همیشگی این کشور نداشت. این مناظره، پرتوهین ترین مناظره در کل تاریخ آمریکا توصیف شده است و در واقع نوعی مراسم فحش و دشنام بود. که به عنوان مهمترین و بزرگترین رویداد سیاسی آمریکا، پروتکل مربوطه را به کلی نقض کرد. در این مناظره ابتدا بحث بر سر پرونده ادلب و شرق فرات بالا گرفت و به حمایت از گروه های مسلح کشیده شد. مناظره کننده ها همچنین به بحث درباره اعمال نفوذ آمریکا و مداخله دولت این کشور در امور سیاسی و اقتصادی دیگر ملت ها و راه انداختن جنگ بر اساس شواهد و مبانی دروغین و تحریم شخصیت هایی که هیچ ربطی به مسائل سیاسی و اقتصادی ندارند، پرداختند. در این حرکت، آمریکا در حرکتی تمسخرآمیز، کسانی را تحریم کرده است که زمینه فعالیتشان صرفا رسانه ای یا توسعه بوده است. آمریکا با این حرکت، تلاش می کند چنین وانمود کند که همه چیز تحت کنترل واشنگتن است و هیچ کس از ضرب شصت تحریم ها در امان نیست و در واقع در این حرکت، کسانی تحریم شده اند که هیچ گونه دارایی و اندوخته یا فعالیت تجاری در این کشور و در هیچ کشور دیگری نداشته اند. اتفاقی که در عمل با این رفتارها رخ داده است، افزایش امتیازات ترامپ و قدرتنمایی واشنگتن و استفاده از حربه تحریم به هر بهانه و مناسبتی بوده است.
جنگ اقتصادی آمریکا علیه سوریه در واقع تلاشی بی ارزش برای فریب افکار عمومی بین الملل و تأثیر بر فضای داخلی این کشور است. در حالی که همه می دانند که تنها هدف واشنگتن از این قدرتنمایی، دمیدن در اتش جنگ در منطقه است. این کشور تلاش می کند متحدان سوریه در ایران و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد و این امر، - به نظر من – هدف اصلی قانون سزار است. واشنگتن با استفاده از این ابزار می کوشد از ملت های منطقه زهر چشم بگیرد و ثبات و امنیت کشورها را به خطر بیندازد. در واقع این روش اعمال فشار سیاسی و تحریم شخصیت هایی که هیچ ارتباطی به مسائل اقتصادی ندارند، بیانگر شکست نقشه های آمریکا در سوریه و نمودی از دغدغه های واقعی سردمداران کاخ سفید است که می کوشند به منظور جلوگیری از شکل گرفتن هر گونه دیدگاه و بینش سیاسی یا اصلاح رویکردهای منطقه ای یا بین المللی، د رآتش جنگ در منطقه بدمند. و همین حقیقت، ضرورت اخراج آمریکا از منطقه را، فراتر از یک شعار صرف، امری اجتناب ناپذیر می کند. تفاوت بین عمکرد معقول و منطقی محور مقاومت برای تحقق این هدف، و قلدری وهیاهوی آمریکایی – که نمی داند چه کار دارد می کند - از همین جا نشأت می گیرد.
همه اینها ما را بر آن می دارد که نگاه دقیق تری به فضای موجود و هیاهوی تبلیغاتی دیوانه وار ترامپ و تلاش وی برای حفظ موقعیت خود در کاخ سفید بیندازیم. اینجاست که آرامش و متانت موجود در مواضع دولت سوریه و متحدانش در برخورد با تحریم ها و خنثی سازی نقشه ها و اقدامات جانبی ترامپ بیش از همیشه متبلور می شود؛ آنها باید سعی کنند از بروز هر گونه حاشیه سیاسی که آمریکا بتواند از آن بهره برداری کند، جلوگیری کنند و در مقابل تلاش واشنگتن برای کشاندن منطقه به جنگ بایستند و حتی از این هم فراتر رفته و شروط و قوانین مورد نظر خود را در این رویارویی اعمال کنند. بدیهی است که گرفتن فرصت قدرتنمایی و مانور از واشنگتن – که البته بیشتر مصرف تبلیغاتی دارد – باعث شکست تمام تلاش های آمریکا برای تحمیل متغیرات مورد نظر خود می شود و امتیازات و پیروزی های جدیدی را نصیب محور مقاومت خواهد کرد.
فصل مشترک تلاش های فعلی دولت ترامپ و حمله نظامی آمریکا به سوریه، حمله مستقیم به بشریت و نیازهای ابتدایی او اعم از غذا و داروست. اما با مقاومت ملت سوریه هیچ یک از این ترفندها و حمله ها به نتیجه نمی رسند؛ این ملت صدای خود را به سراسر جهان رسانده است و اجازه نمی دهد کسی خواسته های خود را بر آن تحمیل کند چه با جنگ یا اقتصاد یا راه حل های سیاسی. کسی که تروریسم تکفیری بین الملل را شکست داده است، به آسانی می تواند پس مانده های طرح مشترک آمریکا و صهیونیسم را نابود کند. من از شما می خواهم نگاهی به حال و روز ترامپ و متحد وی نتانیاهو بیندازید تا حقیقت را ببینید.