در بين رسانههاي بيگانه عملکرد شبکه تلويزيوني «الجزيره» قطر قابل تامل است، البته شبکههاي ديگري مانند «العربيه»، وابسته به وهابيون سعودي، «ال. بي. سي»، «المستقبل»، وابسته به گروه چهارده مارس لبنان، و برخي ديگر از رسانههاي عرب زبان عليه نظام بشار اسد موضع خصمانه گرفتهاند، اما رويکرد حرفهاي الجزيره، با توجه به جايگاه آن، در خور تامل و تفکر است.
الجزيره در بهار عربي تاثير زيادي بر مخاطبان عرب داشت؛ تاثير اين شبکه در انقلاب مردم تونس، مصر و ليبي قابل تقدير بود، زيرا رژيمهاي حاکم پيشين اين کشورها رويکرد ديکتاتوري ظالمانهاي عليه مردمشان در پيش گرفته بودند ؛ اما رويکرد اين شبکه درباره تحولات بحرين، عربستان و يمن متفاوت و جانبدارانه و غيرحرفهاي بود، به طوري که اين شبکه در باره اخبار معترضان مردم بحرين و عربستان سکوت کرد و از بازتاب دادن انقلاب مردم آن خودداري کرد و البته، همچنان به اين سکوت ادامه ميدهد. در مقابل، اين شبکه در پوشش دادن تحولات سوريه با در پيش گرفتن شيوههاي تبليغي بزرگنمايي، تکرار، انگارهسازي عليه نظام حاکم سوريه، که به علت مواضع ضد صهيونيستي و حمايت از مقاومت در بين ملتهاي عربي داراي جايگاه درخوري بود، عمل کرد و با استناد به تصاوير ويديوئي اينترنتي غير موثق، شاهدان عيني و منابع مبهم، به پوششدهي جانبدارانه و غيرحرفهاي تحولات اين کشور پرداخت که برخي از مجريان، گويندگان و خبرنگاران اين شبکه مانند، «غسان بن جدو» در اعتراض به رويکرد سياسي و غيرحرفهاي از فعاليت در اين شبکه کنارهگيري کردند.
شبکه تلويزيوني الجزيره و العربيه حتي در ميانه برنامههاي خود از نماهنگ و تيزرهاي تبليغي و آهنگهاي تاريخي برخي خوانندگان مشهور عرب عليه نظام حاکم سوريه استفاده ميکنند.
بررسي تصاوير و چيدمان خبرهاي الجزيره و العربيه به خوبي گوياي رويکرد آنهاست که ديدگاه سلفيها تندرو و وهابيون سعودي را بيان ميکنند. شبکه الجزيره، چه الجزيره عربي يا الجزيره انگليسي، با در پيش گرفتن شيوه چيدمان تصويري و تسلسل آن و تداعي معنايي مرسوم در جنگ رواني با بهره گيري از عناصر ديداري و شنيداري در کنار عناصر کلامي مانند، لحن مظلوم قرار گرفتن مردم سوريه و ديگر شيوهها براي سياهنمايي و اهريمن سازي نظام حاکم سوريه در اذهان عمومي منطقه و جهان تلاش ميکند.
درباره چيدمان خبري الجزيره، براي نمونه ميتوان گفت که در حملات اخير رژيم صهيونيستي به نوار غزه پس از عمليات «ايلات»، در داخل سرزمينهاي اشغالي، در حالي که بيشتر شبکههاي تلويزيوني و رسانههاي جهان تحولات سرزمينهاي اشغالي را پس از تحولات ليبي قرار دادند، شبکههاي تلويزيوني الجزيره و العربيه در چينش خبرهايشان تحولات سوريه را پس از تحولات ليبي گنجاندند و از برجسته سازي حملات رژيم صهيونيستي به فلسطينيهاي بيدفاع در نوار غزه و شهادت و زخمي شدن شماري از آنها خودداري کردند، اما نهايت تلاششان را به کار گرفتند تا مانع به حاشيه رفتن تحولات سوريه شوند و چنين القاء کنند که نظام حاکم سوريه همچنان در حال رويارويي با مردم است.
شبکههاي الجزيره و العربيه 20 تا 30 دقيقه از هر بخش خبري 40 تا 50 دقيقهاي را به بازتاب اظهارات و نظرهاي مخالفان نظام حاکم سوريه اختصاص ميدهند و هيچ اشارهاي به کشته شدن نيروهاي امنيتي اين کشور به دست گروههاي مسلح نميکنند و علاوه بر آن، به ديدگاه اکثريت خاموش مردم اين کشور(حامي نظام حاکم) نيز بيتوجهاند.
با نگاهي اجمالي به سير تحولات سوريه طي شش ماه گذشته و شهرهاي که شاهد ناامني و درگيري بودند ميتوان گفت که شهرهايي که درگيري و ناآرامي از آنها آغاز شد در مناطق مرزي غرب، شرق و شمال شرقي اين کشور قرار داشتند، شهرهايي مانند، ادلب، حماه، حمص در غرب و در همسايگي لبنان و ترکيه و شهرهايي چون ديرالزور، البوکمال در شرق و همسايگي اردن و عراق بود و گواه بر اين ادعاست که از کشورهاي ديگر مانند، ترکيه و اردن سلاح در اختيار گروههاي مسلح ضد نظام در اين شهرها قرار ميگرفت که سبب تحرک ارتش در اين مناطق شد؛ اما شبکههاي ياد شده اقدام ارتش را، ازهمان ابتدا، سرکوب مردم جلوه دادند.
به نظر ميرسد، هدف رسانههايي چون الجزيره و العربيه از در پيش گرفتن رويکرد تبليغي خصمانه و انگارهسازي رسانهاي القاء اين موضوع است که بشار اسد بايد در مواضع خود از ايران و حزب&zwn