سه سال پس از روي كار آمدن باراك اوباما در امريكا، وي به همراه تيم امنيتياش دستكم سه بار استراتژي خود در افغانستان را تغيير داد تا شايد بتواند از مدعي سرسختي به نام طالبان عبور كرده و در نخستين نقطه از جهان كه با چين مرز زميني دارد، ميخ ماندن را محكم بكوبد، اما چكش طالبان آن اندازه قدرت داشته است تا پس از يك دهه حضور نظامي و جنگ فرسايشي، ارتش مدعي امريكا و ديگر متحدان آن در قالب ايساف و ناتو زانو بزنند. امريكاييها خسته از به نتيجه نرسيدن در جنگ و گفتوگو، به اين باور رسيدهاند كه بايد عقبه طالبان را زد و اين برنامهيي است كه سه سال است با شدت و قدرت ادامه دارد و هر روز هواپيماهاي بدون سرنشين امريكايي براي زدن اين عقبه از داخل خاك افغانستان به پرواز درآمده و با گذر از مناطق قبايلي شمال پاكستان موشكهاي جهنمي «هلفاير» را به سمت خانههايي شليك ميكنند كه گفته ميشود اعضاي طالبان در آن قرار دارند كه بر اساس آمار منتشر شده كمتر از 10درصد از كشتهشدگان شبهنظاميان مسلح بوده و بقيه را مردم عادي تشكيل ميدهند.
سهگانه كاخ سفيد، پنتاگون و سازمان سيا تمام توان خود را به كار بسته تا شايد بتواند بر اين مشكل عمده غلبه كرده و گليم خود را از باتلاق افغانستان بيرون بكشند ولي اين سياست كه با فشار بر پاكستان متمركز بود، پس از كشتن اسامه بنلادن به دور از چشم مقامات اسلامآباد، عملا شكست خورد تا فاصله ميان دو كشور بيش از پيش شود و اكنون طرفين بيش از آنكه به همكاري فكر كنند، به دنبال برخورد هستند.
حملات تابستان گذشته طالبان به نظاميان امريكايي كه دو هفته پيش تا ديوارهاي سفارت امريكا در محله عزيز اكبرخان كابل نيز كشيده شد، طاقت مقامات امريكايي را طاق كرد و آنها ابتدا از كم شدن كمكهاي اقتصادي به اسلامآباد خبر دادند و اكنون از وجود همه گزينهها بر روي ميز خبر ميدهند كه چيزي كمتر از تهديد نظامي پاكستان، اين متحد مهم و راهبردي امريكا در آنچه مبارزه با تروريسم خوانده ميشود، نيست. مقامات سياسي و نظامي امريكا با بيان اينكه حملات اخير به نظاميان اين كشور، ناتو و ايساف به وسيله شبكه حقاني صورت ميگيرد و برخي جريانهاي اطلاعاتي، نظامي و سياسي پاكستان هم از اين جريان مسلح ضدامريكايي حمايت ميكنند، خواستار سركوب آنها شد، در حالي كه به نظر نميرسد در اسلامآباد انگيزه و شايد هم ارادهيي به اين منظور پيدا شود.
مايك مولن چند هفته پيش شبكه حقاني را «يكي از بخشهاي سازمان جاسوسي پاكستان» خوانده بود كه در نوع خود بيسابقه مينمود. همه اين مسائل دست به دست هم داده تا يكي از سناتورهاي جمهوريخواه امريكايي در تهديدي آشكار و عريان كه پيامي واضح براي متحد قديمي دارد، بگويد: «امريكا مجبور خواهد شد تا همه گزينهها را براي مقابله با حمايت پاكستان از شبكههاي شبه نظامي كه با سربازان امريكايي در منطقه مبارزه ميكنند از جمله «محافظت از سربازان خود» مد نظر قرار دهد.» ليندسي گراهام، سناتور جمهوريخواه عضو كميته نيروهاي مسلح سناي امريكا با بيان اينكه «بايد به پاكستان اخطار داد» به شبكه خبري فاكسنيوز گفت: «پاكستان بايد ميان كمك به شبكه حقاني و كمك به امريكا در مبارزه با القاعده در افغانستان و مناطق مرزي پاكستان يك گزينه را انتخاب كند» كه اين همان سياست با ما يا عليه ما است كه جورج بوش پسر در اوج قدرت محافظهكاران بر آن تاكيد ميكرد.
«استراتژي دفاع از سربازان» كه سناتور گراهام بر آن تاكيد كرد، شامل آن قسمت از راهبرد امريكا است كه مجوز هرگونه دخالتي را به ارتش اين كشور ميدهد و پيش از آن به همين بهانه به افغانستان و عراق حمله شده بود. اين سخنان سياستمداران امريكايي عليه پاكستان كه در طول چند ماه گذشته روند افزايشي به خود گرفته است، به نظر نميرسد كه تاثير چنداني بر رفتار سران اسلامآباد داشته باشد، چرا كه در يك راهبرد كلي، مهمترين ابزار چانهزني آنها در منطقه بويژه با امريكاييها حمايت از همين گروههاي كوچك و بزرگ مسلح است كه نمونه آن را ميشد در حمايت از گروهك تروريستي جندالله در جنوب شرق ايران ديد. ژنرال اشفق كياني، فرمانده قدرتمند ارتش پاكستان در نشست روز گذشته فرماندهان نظامي اين كشور از درگيري فعلي ميان اسلامآباد – واشنگتن به «جنگ واژهها» ياد كرد و پس از پايان اين نشست مقرر شد كه ارتش به هيچ يك از خواستههاي امريكا براي ورود نظاميان پاكستاني به